عشق در نیمه راه کودکی و بلوغ
عشق در نیمه راه کودکی و بلوغ
تا حالا به این فکر کردهاید که چرا دختران در سن بلوغ خود دچار افت تحصیلی میشوند؟ و یا دچار استرسهای فراوان و ناآرامی میشوند؟ همان دختران دردانه که کودکی خود را با کلی خوشمزهگی و نوازش اطرافیان پشت سرگذاشتهاند، دخترانی که همیشه آغوششان برای کادوهای قشنگ باز بود و لبخند رضایت بر لبان خود داشتهاند.
عشق در نیمه راه کودکی و بلوغ
تا حالا به این فکر کردهاید که چرا دختران در سن بلوغ خود دچار افت تحصیلی میشوند؟ و یا دچار استرسهای فراوان و ناآرامی میشوند؟ همان دختران دردانه که کودکی خود را با کلی خوشمزهگی و نوازش اطرافیان پشت سرگذاشتهاند، دخترانی که همیشه آغوششان برای کادوهای قشنگ باز بود و لبخند رضایت بر لبان خود داشتهاند.
خلاصه هر کسی باید این دوره کودکی را پشت سر بگذارد و وارد چرخه جدیدی از زندگی روحی و روانی خود شود برای دختران همانطور که دین اسلام هم بر آن تاکید دارد ورود به سن بلوغ میباشد و روانشناسان هم اعتقاد دارند که در این سن باید مراقب روح و روان آنها باشند زیرا در این سن آنها ناخواست حساس و آسیبپذیر میشوند و به شدت دچار استرس و اضطراب هستند و این هجمه روحی و روانی ناخواسته بر دیگر اشکال زندگی او تاثیر میگذارد و او را دچار افت تحصیلی، گوشهگیر و… میکند، البته این رفتار با درک اطرافیان و همراهی او در این سن به مرور کم میشود و به طور کل از بین میرود. همانطور که میدانید تغییر در هورمونها باعث فشارهای عصبی و روحی میشود. والدین باید به این مسئله واقف باشند که دخترها در این شرایط از نظر احساسی خیلی حساس هستند و با کوچکتر لبخند عاشق میشوند، آنها در این سن از جنس مقابل خود خوششان میآید. ناخودآگاه به پسرها نگاه می کنند. والدین باید توجه داشته باشند که در این سن نباید فرزند خود را کودک فرض کند، فکر و احساس او را ساده بپندارند زیرا او در این دوران شدیدا دارای احساسات شدید به جنس مخالف خود هست بنابراین باید به او آموخت که در روابط خود با پسرها سنجیدهتر رفتار کند و برای او شرایط را هم از نظر شرعی و هم از نظر عرفی کاملا توضیح دهند تا فرزند آنها آگاه شود.
این حس نسبت به جنس مخالف یک حس سنجیده و آگاهانه نیست زیرا دختران در این شرایط یک حالت گذار از کودکی به بلوغ جنسی دارند همواره میخواهند همچون گذشته عروسکهای خود را بغل کنند و با او بازی کنند ولی این بار با عروسکی واقعی و این بار عروسکهای خود را در پسرها میبینند.
هنگامی که والدین بیتفاوت از همبازی شدن دخترهای خود در این سنین با پسرهای همسن میگذرند و آن را به عنوان بازی کودکان تلقی میکند، در واقع آن هنگام اولین جرقههای عاشقانه آن زده میشود. البته دوست داشتن گناه نیست ولی یک عشق زود هنگام میتواند فرزند را به بیراه ببرد، زیرا آنها نمیدانند چرا از یک پسر خوششان میآیید و درکی از عشق ندارند و این واکنشهای غیرارادی و غریزی است و فقط پاسخی به احساس در حال شکفته شدن آنها است.
جالب است که این احساس در دختران در سن 10، 11 سالگی رخ میدهد و در پسران در سن 13 سالگی به بعد اتفاق میافتد. والدین در این شرایط حساس زندگی در برابر فرزند خود نقش خیلی مهم دارند و باید مراقب حس او و هدایت این حس به سمت درست تلاش کنند.
والدین در هنگام بلوغ دختران خود باید مراقب رفتار وی باشند و وقت بیشتری را به او اختصاص دهند و او را در این برهه زندگی یاری کنند که احساس او نادرست و نابجا نباشد. برای او از دستورات دینی، مسائل اجتماعی و مشکلاتی که در پس این احساس زود هنگام وجود دارد بگویند و این وظیفه خطیر بیشتر به عهده مادر خانواده میباشد که فرزند خود را آگاه کند و مسائل دینی و اخلاقی را دائما به او دوستانه گوشزد بکند، زیرا یاد خداوند در زندگی هر فرد او را به آرامش، امنیت و احساسات خوب نزدیک میکند. در یکی از ضرب المثلهای فارسی آمده است : خشت اول چون نهد معمار کج … شاید بتوان به راحتی گفت که این لحظات برای دختران همانند پایهگذاری همان خشت اول است و معمار آن کسی به غیر از والدین و مسئولان تربیتی نخواهند بود. پدران و مادران اگر در این مرحله بتوان نکات شرعی، عرفی و اخلاقی را به فرزندان خود درست متذکر شوند در دورههای دیگر فرزند دچار مشکل نخواهند شد و فرزند آنها سعی میکند با رفتار سنجیده احساس خود را کنترل کند و در زندگی سعادتمند باشد.