مشکلات رفتاری شایع در کودکان و راه حلهای آنها | گهوارک

مشکلات رفتاری شایع در کودکان و راه حلهای آنها | گهوارک

0 دیدگاه 19 تیر 1400 چاپ خبر بازدید: 3739
هدف نهایی افزایش اعتماد به نفس و مهارت‌های مقابله‌ای کودک است. به عنوان مثال به جای اینکه والدین در مقابله با ترس کودک به ارائه دلیل و منطق پردازند می‌توانند با کودک همراه شوند و در مواجهه با موقعیت ترس‌آور، ترس کودک را به شیوه‌ای مفرح هدایت کنند و تغییر دهند.

مشکلات رفتاری شایع در دوره اولیه کودک

 

بروز رفتارهای مشکل‌ساز در دوران کودکی رایج است. تشخیص و دانستن اینکه چه رفتارهایی در طیف رفتارهای معمولی قرار می‌گیرند ممکن است برای متخصصان‌ دوره کودکی یا والدین مشکل باشد. این مقاله به تشریح میزان شیوع مشکلات رفتاری رایج در کودکان خردسال می‌پردازد. همچنین رهنمودهایی برای این مسائل پیشنهاد می‌کند. 

 

مشکلات خواب

 

میزان شیوع

 مشکلات خواب ‌یکی از رایج ترین مشکلات گزارش شده در کودکان خردسال است. ممکن است با انواع مختلف بیماری‌ها و مشکلات پزشکی همراه باشد. خواب برای بازسازی سلامت جسمانی و روانی ‌اهمیت زیادی دارد و اختلال‌های خواب ممکن است منجر به کاهش سلامتی و برخی مسائل خطرناک شوند. پژوهش ها نشان می‌دهد که 20 الی 25 درصد از کودکان و نوجوانان ممکن است مبتلا به یکی از اختلالات خواب باشند. اما اختلال در تعداد کمی از آنها تشخیص داده و درمان می‌شود. کودکان مبتلا به آسم، بیماری های پیش رونده و سایر مشکلات طبی، بیشتر در معرض خطر ابتلا به مشکلات خواب هستند. عوامل متعددی با خواب آشفته در کودکان خردسال ارتباط دارند از جمله افسردگی مادر ، دادن غذای جامد به کودک پیش از 4 ماهگی، سپردن کودک به مهد‌کودک ‌از سنین پایین و تماشای فیلم یا تلویزیون . مشکل به خواب رفتن و بیدار شدن در طول شب و یا ترکیبی از هردو از جمله شایع ترین مشکلات خواب در کودکان خردسال است. همچنین کودکان نوپا و بچه های پیش دبستانی ممکن است مشکلاتی از قبیل کابوس، وحشت شبانه، راه رفتن در خواب، و صحبت کردن در خواب را هم داشته باشند.

بی خوابی کودک

 

رهنمودها

 براساس گزارش‌های بنیاد ملی خواب کودکان تا 6 ماهگی می‌توانند یاد بگیرند هر شب حداقل به مدت 9 ساعت بخوابند و تا نه ماهگی، 70 تا 80 درصد از کودکان قادر به خوابیدن در طول شب هستند. جدول زیر به تشریح رهنمودهای بنیاد ملی خواب در مورد میزان خواب مورد نیاز کودک می‌پردازد و با استفاده از این رهنمودها می‌توان به والدین‌ کمک کرد بادقت به مشکلات‌خواب کودکان اشاره کنند و در راستای بهبود خواب وی گام بردارند.


همچنین ممکن است کودکان نوپا و پیش دبستانی مشکلاتی از قبیل کابوس، وحشت شبانه، راه رفتن در خواب و صحبت کردن در خواب را هم داشته باشند.

 

رهنمودها

 اولین قدم برای حل مشکل به خواب رفتن، تغییر عادات خواب کودک است که اغلب بهداشت خواب نامیده می‌شود. بهداشت خواب شامل راهبردهایی است که می‌توان از آن‌ها برای حل مشکلات خواب استفاده کرد و با ایجاد یک‌روال منظم شبانه آغاز می‌شود. مشکل به خواب رفتن ممکن است به‌عنوان یک الگوی رفتاری مطرح شود که به علت هم‌زمان شدن عمل خوابیدن با یک مسئله دیگر که به‌طورکلی در ارتباط با والدین است، تشدید شود. مثلاً رفتارهایی از قبیل تکان دادن گهواره، درآغوش گرفتن‌ کودک، شیر دادن یا حرکت دادن کودک باعث می‌شود که کودک نتواند تنهایی به خواب برود. برای اصلاح این قبیل مشکلات خواب، والدین باید به کودک یاد بدهند تا با مجموعه جدیدی از تداعی‌ها، مانند پتو یا حیوانات اسباب‌بازی، به خواب برود. این فرایند عبارت است از: ایجاد یک‌روال آرامش‌بخش هنگام خواب و به دنبال آن جدا شدن تدریجی از کودک با شروع فواصل زمانی دودقیقه‌ای و آرام کردن مختصر کودک تا جایی که احساس امنیت کند. پیشگیری چنین مداخله‌های برای والدین مشکل است زیرا با اعتراض کودک همراه می‌شود و مستلزم تشویق کودک برای پیروی از روند جدیداست. اکثر کودکان ظرف مدت 5 روز آموزش مداوم یاد می‌گیرند خودشان به‌تنهایی بخوابند.

حتی در دوره‌ای که مراقبان کودک تلاش می‌کنند روال سالمی برای خواب کودک تنظیم کنند، مشکلات مربوط به محدودیت های زمان خواب معمولاً حدود دوسالگی شروع می‌شوند. در این زمان به طور طبیعی نوپایان به طور طبیعی محدودیت‌ها را آزمایش و آنهارا رفع می‌کنند در حالی که والدین روال و مقررات ثابتی در مورد زمان خواب ایجاد می‌کنند و در انتظارات خود نسبت به این مقررات مصمم هستند. انجام کارهایی از قبیل حمام ‌آب گرم، تماشای تلویزیون یا دیگر رسانه ها قبل از خواب، تاریک کردن اتاق، خنک کردن و عاری کردن اتاق خواب از محرک های مزاحم، ایجاد برخی تعامل های شخصی به هنگام خواب مانند کتاب ‌خواندن و یا دعا خواندن از جمله امور مربوط به زمان خواب هستند که می‌توانند به کودک کمک کنند تا به راحتی بخوابد. همچنین والدین باید از دادن نوشیدنی ها و مواد غذایی حاوی کافئین یا داروی بدون نسخه ضدسرفه که حاوی محرک است اجتناب کنند.

تغذیه شبانه یکی از عمده مسائلی است که در هنگام بررسی بیدار ماندن کودک خردسال در طول شب باید به آن توجه شود. حل مشکل تغذیه شبانه از طریق کاهش تدریجی غذا دادن به کودک در طول شب صورت می‌گیرد. در 6 ماهگی کودک باید قادر باشد در طول شب بدون غذا خوردن یا احساس گرسنگی کردن بخوابد. برای کودکانی که از شیرمادر تغذیه می‌کنند، می‌توان فواصل زمانی شیردادن را تنظیم کرد تا زمانی که تغذیه شبانه حذف گردد. در مورد کودکی که از شیشه‌ شیر استفاده می‌کند، باید هر بار مقدار شیر دادن و یا دفعات شیردادن در طول شب را کمتر کرد تا به تدریج مسئله حل شود. دادن یک میان وعده پروتئینی قبل از خواب به کودکان بزرگ تر می‌تواند به کاهش گرسنگی تا صبح کمک کند.

میزان شیوع

 مشکلات تغذیه در دوره خردسالی رایج اند و حدود 35 درصد خردسالان دچار مشکلات تغذیه‌‌ای هستند.مسائل مربوط به تغذیه در مراحل مختلف دوران شیرخوارگی و اوایل کودکی آشکار می‌شوند و همراه با افزایش سن، شیوع این گونه مشکلات نیز بیشتر می‌شود. در 18 ماهگی، چهار درصد از کودکان مشکلات تغذیه‌ای فراوانی دارند. در حالی که این رقم در 30 ماهگی تا 8 درصد افزایش می‌یابد. از نظر والدین 47 درصد از کودکان در 18 ماهگی دارای مشکلات تغذیه‌ای در حد متوسط هستند. در حالی که در 30 ماهگی حدود 62 درصد از آنها مشکلات تغذیه‌ای دارند. اختلال رشد، در انتهای طیف مشکلات تغذیه‌ای کودکان قرار دارد. اختلال رشد در کودکانی دیده می‌شود که بر اساس نمودار رشد، وزن ‌آنها کمتر از صدک پنجم متناسب با سن خود باشد. یک تا پنج درصد از موارد بستری در بیمارستان‌های کودکان به علت اختلال رشد است که نشان می‌دهد مشکلات تغذیه‌ای تا چه حد ممکن است کودکان خردسال شدید شوند.

اگرچه در این زمینه اتفاق نظر آشکاری وجود ندارد ولی اعتقاد بر این است که مشکلات تغذیه‌ای در کودکان خردسال می‌تواند ناشی از علل عضوی و غیرعضوی باشد. به عنوان مثال وجود مشکل فیزیکی در روند تغذیه می‌تواند یکی از دلایل عضوی باشد که باعث می‌شود کودک در جذب مواد مغذی کافی از طریق غذای خود مشکل داشته باشد. مسائل پزشکی مزمن مانند ریفلاکس ‌می‌تواند غذا خوردن را بسیار دردناک کند و باعث بیزاری از خوردن شود. همچنین به طور متناوب، برخی از مشکلات غذایی به دلایل غیرعضوی ایجاد شده و سپس به دلیل مسائلی از قبیل تعامل‌های مشکل‌ساز والدین و کودک، انتظارات و قواعد مربوط به زمان صرف غذا ادامه می‌یابد. برای مثال کودکان ممکن است شام نخورند زیرا دریافته‌اند والدین به آنها اجازه می‌دهند تنقلات مورد علاقه‌شان را بخورند.

 

رهنمودها

 در اکثر رهنمودهای تخصصی، از جمله رهنمودهای متخصصان اطفال آمریکا و سازمان بهداشت جهانی، شیر مادر یا شیرخشک به عنوان غذای اصلی کودک تا 6 ماهگی توصیه شده است. این انجمن توصیه می‌کند دادن غذاهای جامد به کودک زودتر از 4 تا 6 ماهگی شروع نشود. براساس گزارش‌های سازمان بهداشت جهانی، شروع غذای کمکی ممکن است یک دوره زمانی آسیب پذیر برای یک خردسال باشد. رهنمودهای غذایی این سازمان نشان می‌دهد که دادن غذای کمکی باید از حدود 6 ماهگی شروع شود. آنها همچنین توصیه می‌کنند که غذاهای کمکی کودک دارای ارزش غذایی بالا و عاری از مواد سمی احتمالی باشد. پدرومادرها اغلب نگران غذایی هستند که کودک باید مصرف کند، به‌ویژه زمانی که شروع به دادن غذاهایی به کودک می‌کنند که مقدار کالری و ارزش غذایی آنها مشخص نیست. وزارت کشاورزی ایالات متحده آمریکا رهنمود های زیر را برای مقدار کالری مورد نیاز روزانه کودکان خردسال توصیه می‌کند:

حدود 570-520 کالری برای کودکان از بدو تولد تا 6 ماهگی

حدود 743-676 کالری برای کودکان از 7 الی 12 ماهگی

حدود 1046-992 کالری برای کودکان از 1 الی 2 سال

حدود 1743-1642 کالری برای کودکان از 3 الی 8 سالگی

از ابتدای دو سالگی میزان کالری مورد نیاز بدن باید از این گروه های غذایی تأمین شود: 6 واحد از گروه غلات، 3 واحد از گروه سبزی‌ها، 2 واحد از گروه میوه‌ها، 2 واحد از گروه لبنیات و 2 واحد از گروه گوشت و حبوبات. علاوه بر رهنمودهایی که انجمن متخصصان اطفال آمریکا برای میزان غذای مصرفی ارائه کرده، این سازمان نکاتی را درباره چگونگی برخورد با موضوعات تغذیه و غذادادن به کودک نیز ذکر می‌کند، از جمله:

کودک را وادار به غذاخوردن نکنید و از تهدید یا تنبیه کودکان اجتناب کنید.

هنگام صرف غذا، شرایط را با توجه به زمان و فضای مورد نیاز برای غذا خوردن فراهم کنید. به عبارت دیگر زمان صرف غذا مطابق یک برنامه منظم باشد و کودک پشت میز غذا بنشیند تا عوامل پرت کننده حواس او به حداقل برسد.

چند غذای سالم و متنوع که خوردن آنها را برای فرزند خود مناسب می‌دانید تهیه کنید و اجازه بدهید بچه‌ها خودشان غذایی را که می‌خواهند انتخاب کنند.

برای صرف وعده‌های غذایی، محدودیت زمانی تعیین کنید.

از تهیه غذای مخصوص برای کودکانی که بدغذا و سخت‌گیر هستند خودداری کنید. در عوض، یکی از غذاهای مورد علاقه کودک را در کنار چندغذای دیگر بگذارید و او را تشویق کنید سایر غذاها را نیز امتحان کند.

برای ترغیب کودکی که از خوردن غذای اصلی امتناع می‌کند به او وعده دادن تنقلات یا غذای مورد علاقه‌اش را ندهید.

 

گریه بیش از حد یا گریه ناشی از کولیک

 

میزان شیوع

 کولیک و گریه بیش از حد از مشکلات شایع در بین کودکان خردسال است. براساس اصل سه گانه ولس، کولیک با این مشخصات توصیف می‌شود:

گریه‌ کردن به مدت حداقل 3 ساعت در روز

حداقل به مدت 3 روز در هفته

حداقل به مدت سه هفنه

این نشانه ها زمانی کولیک تلقی می‌شوند که برای کودک سالم پیش می‌آیند و یا زمانی که هیچ دلیل دیگری برای ناراحتی کودک نمی‌توان یافت. مطالعاتی که در زمینه میزان شیوع صورت گرفته این رقم را تا چهل درصد در کودکان خردسال گزارش داده‌اند. در حالی که اغلب برآوردها حاکی از این است که 14-19 درصد از خانواده‌ها در پی درمان و کمک خواستن از پزشک هستند. میزان شیوع کولیک با افزایش سن کاهش می‌یابد، چنانچه یکی از مطالعات نشان داده تا 29 درصد از نوزادان یک تا سه ماهه مبتلا به کولیک هستند اما هنگامی که کودک به 4 تا 6 ماهگی می‌رسد، میزان شیوع به 7 الی 11 درصد کاهش می‌یابد. علت بروز کولیک اغلب ناشناخته است و ممکن است شامل دلایلی از قبیل انقباض های دردناک روده ، عدم تحمل لاکتوز، آلرژی غذایی، گازمعده و یا بدون هیچ گونه علت فیزیکی باشد. علاوه بر این، والدین ممکن است گریه طبیعی کودک را کولیک تلقی کنند.

کولیک

 

رهنمودها

 برای درمان کولیک مداخله های موثر کمی وجود دارد و اغلب در موارد، بدون انجام هیچ مداخله‌ای کولیک تا 6 ماهگی از بین می‌رود. با این حال، مطالعات متعدد و اثربخشی مداخله‌های درمانی را برای کاهش گریه کودک با کاهش اضطراب والدین بررسی کرده‌اند. مداخله‌های درمانی کودک اغلب به سه دسته تقسیم می‌شوند: مداخله های دارویی یا دارودادن به کودک، مداخله‌های رژیمی یا تغییر در رژیم غذایی کودک یا شیردهی مادر به منظور کاهش وجود مواد خاص آلرژی زا و مداخله‌های رفتاری یا تغییر رفتار والدین در واکنش به گریه نوزاد. موسسه جوانا بریگز مداخله‌های ذکرشده را بررسی می‌کند تا تعیین کند مداخله‌ها در کدام یک از سه دسته احتمالاً مفید، بدون اثر و یا احتمالاً مضر قرار می‌گیرند. در مطالعات متعددی اثربخشی گروه مداخله‌های احتمالاً مفید در حد حداقل تا متوسط ارزیابی شده است. گروه مداخله‌های بی‌اثر اشاره به مداخله‌هایی دارند که انجام آنها هیچ اثری نداشته و یا شواهد پیچیده‌ای درباره آنها وجود دارند. درنهایت در مداخله های احتمالاً مضر، شواهدی مبنی بر وجود آثار مضر یا عوارض بالقوه زیان‌بار وجود دارد، به علاوه سودمندی آنها در کاهش گریه کودک نیز مشخص نیست.

 براساس گزارش موسسه جوانا هیچ گونه مداخله دارویی وجود ندارد که به صورت بالقوه مفید باشد. برخی داروها مانند سایمیتیکون هیچ گونه تأثیری بر کولیک ندارد در حالی که سایر داروها از جمله داروهای آنتی کولینرژیک و متیل اسکوپولامین ممکن است مضر هم باشند. در زمینه مداخله‌های رژیم غذایی، مطالعات مختلف احتمال مفید بودن چندین مداخله را نشان داده‌اند. در برخی دیگر از مداخله‌های رژیم غذایی هیچ گونه فایده‌ای تشخیص داده نشده. از جمله مداخله‌های رفتاری که انجام آنها مفید است، کاهش تحریک و بهبود پاسخ‌دهی والدین است. در حالی که یافته‌ها نشان داده انجام کارهایی از قبیل بیشتر بقل کردن کودک،  ماشین‌سواری و مشاوره متمرکز بر والدین هیچ گونه تأثیری در رفع کولیک کودک ندارد. متخصصان کودک باید توصیه کنند که برای حل مشکل کولیک، خانواده‌ها ابتدا باید با متخصص اطفال مشورت کنند. با این حال داشتن آگاهی از مداخلات موثر، بی‌اثر و یا حتی مضر می‌تواند به متخصصان کمک کند جهت همکاری با خانواده‌های کودکان مبتلا به کولیک آمادگی داشته باشند.

 علاوه بر این پیشنهادها، یکی دیگر از منابعی که به ارائه توصیه‌هایی در این زمینه می‌پردازد، برنامه دوره گریه بنفش است. (purplecrying.info) این برنامه و وبسایت توسط مرکز ملی مطالعه سندروم بچه‌های تکان خورده ایجاد شده و به والدین پیشنهادهایی می‌دهد تا به آنها کمک کند بتوانند با استرس های ناشی از کودکان مبتلا به کولیک کنار بیایند. اطلاعات این وبسایت نشان می‌دهند که ابتلا کودکان به کولیک امری رایج و معمول است. هرچند شدت آن در کودکان متفاوت است. همچنین این موسسه به ارائه راهبردهایی می‌پردازد که والدین می‌توانند از این راهبردها برای برآورده کردن نیازهای کودک و نیز کاهش استرس خود استفاده کنند. براساس توصیه‌های این برنامه درمانی، پس از حصول اطمینان از اینکه نیازهای کودک برآورده شده ولی همچنان گریه می‌کند، مراقبان کودک باید مراقبت از کودک را برای مدت زمان کوتاهی متوقف کنند. در صورتی که تنها یک پرستار وجود داشته باشد پس از حصول اطمینان از اینکه نیازهای کودک برطرف شده، پرستار باید کودک را به پشت در تختش بخواباند و به مدت 15 دقیقه استراحت کند تا خودش آرام شود. پس از اینکه پرستار کودک احساس آرامش بیشتری کرد می‌تواند دوباره برای انجام مراقبت‌های معمول نزد کودک بازگردد. این توصیه‌ها به‌عنوان راهی برای جلوگیری از بروز سندروم کودک تکان خورده است. در این سندروم والدین به علت سرخوردگی ناشی از گریه بیش از حد کودک، او را تکان می‌دهند که ممکن است به او آسیب وارد شود.

 

مسائل مربوط به آموزش توالت رفتن

 

میزان شیوع

  توانایی استفاده از توالت یکی از دستاوردهای مهم زندگی کودک است که والدین انتظار دارند کودک بتواند از عهده آن بربیابد. از سال 1950، متوسط سنی که از بچه ها انتظار می‌رود استفاده از لگن را یاد بگیرند از 2 به 3 افزایش یافته است. براساس نتایج پژوهشی که درمورد والدین 300 کودک صورت گرفت، شوم وهمکارانش نشان دادند که اکثر کودکان آمادگی استفاده از توالت را بین 22 الی 30 ماهگی دارند. همچنین بسیاری از آنها قادرند تا قبل از جشن تولد 3 سالگی پوشک‌ خود را تمیز نگه دارند. پژوهش‌ها نشان داده که کودکانی که آموزش استفاده از توالت را یاد می‌گیرند براساس جنسیت متفاوت است. در سال 2002 شوم و همکارانش میانگین سنی را که دختران و پسران می‌توانند رفتارها و مهارت‌های مختلف توالت رفتن را یادبگیرند، بررسی کردند. این رفتارها در میان طیفی از مهارت‌هایی همچون بدون پوشک بودن در شب تا تمیز کردن مدفوع ‌توسط خود کودک در نظر گرفته شدند. در این مطالعه مجموعه‌ای از 26 مهارت بررسی شدند و نشان دادند که دختران به طور متوسط 25 مهارت از 26 مهارت مربوط به توالت رفتن و نظافت را زودتر از پسران می‌آموزند. همچنین نشان داده شد که ترتیب یادگیری این مهارت‌ها در هر دو جنس بسیار مشابه است. در 32 ماهگی دختران در طول روز پوشک خود را تمیز نگه می‌دارند در حالی که پسران این توانایی را به طور متوسط در 35 ماهگی به دست می‌آورند. تسلط بر ساده‌ترین مهارت در طیف مطالعه مذکور- بدون پوشک بودن در طول شب – برای دختران در سن 22 ماهگی و برای پسران در 24 ماهگی به دست آمد. همچنین تسلط بر سخت ترین مهارت‌ها – یعنی پاک کردن مدفوع به تنهایی و به درستی – برای دختران در 48 ماهگی و برای پسران در 45 ماهگی حاصل می‌شود.

 

رهنمودها

 آموزش استفاده از توالت در صورتی موفق خواهدبود که والدین صبر کنند تا کودک‌شان مهارت‌های نشان‌دهنده آمادگی کلی برای یادگیری استفاده از توالت را به‌دست آورد. منظور از آمادگی هم آمادگی فیزیکی و هم رشد ‌جهت آموزش است. اولین توانایی‌ها مربوط به آمادگی رشد هستند که شامل مواردی همچون توانایی کودک برای نشستن روی توالت، درک و فهمیدن کلمات مربوط به چگونگی استفاده از توالت، و تمایل کودک به مستقل بودن است. آمادگی فیزیکی جهت آموزش استفاده از توالت مواردی از قبیل کنترل مثانه و ابراز ناراحتی از پوشک کثیف را در برمی‌گیرد. والدین ممکن است تا زمانی که فرزندشان اعلام آمادگی کلی برای کسب مهارت استفاده از توالت دارد، بخواهند که آموزش را به تعویق بیاندازند. به طور مثال در دوره های تحولات مهم زندگی مثل تولد خواهر یا برادر یا نقل مکان و یا در طول مراحل رشدی کودک در برابر والدین بیشتر از همیشه مقاومت می‌کند. در انجمن متخصصان اطفال آمریکا و کتاب آموزش استفاده از توالت در کمتر از یک روز راهبردهای مختلفی که می‌توانند باعث افزایش موفقیت در استفاده از سوال شوند پیشنهاد شده‌اند. برخی از والدین ممکن است رویکرد معمولی‌تری را که توسط این انجمن پیشنهاد شده ترجیح دهند. در این دو رویکرد، والدین به تدریج کودک را با توالت آشنا می‌کنند و به کودک اجازه می‌دهند خودش برنامه توالت رفتن را تنظیم کند. توجه مثبت و تشویق باعث می‌شوند توالت رفتن برای کودک سرگرم‌کننده شود اما در این روش والدین باید انتظار وقوع حوادث گاه‌به‌گاه را نیز داشته باشند.

سایر والدین روش فاکس و آزرین را ترجیح می‌دهند که شامل ایجاد یک برنامه زمانی منظم برای توالت رفتن همراه با توجه مثبت و تحسین است. برای کمک به آمادگی کودک در کسب این توانایی مهم در زندگی والدین باید پوشک را حذف و شلوار را جایگزین کنند. کودک را با خود به توالت ببرند تا یاد بگیرید چطور از توالت استفاده کند. از طریق عروسک، خواهر و برادر بزرگ‌تر یاد بگیرد و والدین نیز آگاهی‌هایشان را در این زمینه افزایش دهند. بسیاری از کارشناسان توصیه می‌کنند پسران ابتدا از نشستن روی توالت شروع کنند و زمانی که مفهوم استفاده از آن را درک کردند و هماهنگی فیزیکی بیشتری به دست آوردند، می‌توانند ایستاده ادرار کردن را تمرین کنند. انداختن دستمال توالت درسطل و تشویق پسران به نشانه‌گیری درست یکی از مواردی است که باعث تشویق آنها شده و در مورد بسیاری از آنها تاثیر مثبتی دارد.

 

ترس، نگرانی و اضطراب

 

میزان شیوع

 ترس در کودکان شایع است اگرچه ممکن است تفاوتهایی در تعداد ترس‌ها یا چگونگی شدت واکنش به آنها وجود داشته باشد. نیدلمن بیان می‌کند که در نظرسنجی که از والدین کودکان پیش‌دبستانی انجام شد 80 درصد از والدین وجود حداقل یک ترس را در کودکشان گزارش می‌دهند. در حالی که 50 درصد از والدین وجود 7 ترس یا بیشتر را در فرزندشان عنوان می‌کنند. چنین استنباط می‌شود که برخی از ترس‌های غیرمنطقی که به طور معمول در کودکان خردسال ۲ تا ۶ سال به وجود می‌آیند، با افزایش قدرت تخیل کودک بیشتر می‌شوند و سپس به تدریج با رشد مهارت‌های شناختی جهت تشخیص واقعیت از خیال و همچنین بیشتر شدن اعتماد به نفس کودک متمرکز می‌شوند. همچنان که کودکان رشد می‌کنند و بزرگتر می‌شوند آگاهی بیشتری نسبت به مسائل پیدا می‌کنند و سپس در مورد این مسائل نگران می‌شوند. موارد زیر در سایر را نشان می دهد که در کودکان خردسال نسبتاً شایع هستند.

ترس از تنها ماندن یا اضطراب جدایی

 ترس از سگ‌ها و دیگر حیواناتبزرگ

ترس از هیولا، جادوگر و غیره

ترس از تاریکی

ترس از صدای بلند

ترس از حمام کردنو مسائل مرتبط با آن

ترس از توالت رفتن

ترس از پزشک

ترسیدن کودک از شئ یا مقوله‌ای که در بالا ذکر نشده ممکن است طبیعی باشد. گاهی اوقات علت ترس کودکان ممکن است کاملا آشکار باشد. در برخی موارد ممکن است دلیل و چگونگی ایجاد و گسترش طرح وی معلوم نباشد. با بیشتر شدن ترس‌های کودک والدین باید به وجود رویدادهای استرس‌زا مانند جابه‌جایی محل سکونت یا تنها بودن با یک پرستار جدید که می‌توانند ترس‌های موجود را تشدید و یا ترس جدید ایجاد کند، بیاندیشند. زمانی که ترس کودک به شدت مشکل‌ساز و طاقت‌فرسا می‌شود متخصصان والدین را تشویق می‌کنند کودک را نزد متخصص اطفال برده و یا از دیگر متخصصان کمک حرفه‌ای بگیرند. در زمان شروع مدرسه رفتن از هر ۱۰ کودک یکی از آنها دارای معیارهای تشخیصی اطلاعات به یکی از اختلال های درونی مثل اضطراب و افسردگی شده است.

کودکان بسیاری از ترسهای‌شان را بزرگتر از حد واقعی نشان می‌دهند. با این حال زمانی که کودک ترس خود را ابراز می‌کند نباید ترس او را کم اهمیت یا نادرست بدانیم. رهنمودهای عمومی برای حل ترس کودکعبارتند از: قراردادن تدریجی کودک در معرض محرک ترس‌آور همراه با حمایت والد، آماده سازی کودک برای مواجهه با موقعیت‌های استرس‌زا، آموزش چگونگی آرام سازی به کودک بر برقراری و حفظ روال جاری امور تا جایی که امکان پذیر است.

هدف نهایی افزایش اعتماد به نفس و مهارت‌های مقابله‌ای کودک است. به عنوان مثال به جای اینکه والدین در مقابله با ترس کودک به ارائه دلیل و منطق پردازند می‌توانند با کودک همراه شوند و در مواجهه با موقعیت ترس‌آور، ترس کودک را به شیوه‌ای مفرح هدایت کنند و تغییر دهند. مثلاً هیولای داخل کمد را از طریق پاشیدن اسپری هیولا به آن می‌توان از بین برد. استفاده از این روش را به این دلیل موثر است که اکثر کودکان بر این باورند که والدینشان قدرت محافظت از آنها را دارند و از آنها مراقبت خواهند کرد. برای مقابله با ترس کودک در زمینه جدایی از مراقبت آسان‌تر کردن این مرحله برای کودک، به طوری که اضطراب و تنش کاهش یابد می‌تواند مفید باشد. این کار را می‌توان از طریق تمرین جدا کردن کوتاه‌مدت کودک از مراقبت انجام داد و یا اینکه در حضور پرستار اصلی، کودک زمانی را پرستار جدید طی کند.

برای ترس از حیوانات و دیگر چهره‌های ترسناک متخصصان هرگز نباید کودک را وادار به نزدیک شدن یا لمس کردن شی یا موضوع ترسناک کنند. در عوض در حالی که نزدیک شدن به حیوان یا شی را تشویق می‌کنید ابتدا اعتماد و اطمینان را از این طریق در کودک ایجاد کنید که در هنگام بودن در مجاورت شیء ترسناک کنار او باشید و او را در آغوشبگیرید و همچنین ایفا کردن نقش و تمرین با حیوانات عروسکی، می‌تواند برای آموزش چگونگی تعامل و اشیاء یا حیوانات ترسناک مفید باشد. در صورتی که کودک از گربه می‌ترسد از طریق تمرین با گربه عروسکی، به کودک یاد دهید چطور می‌تواند با گربه روبرو شود.

ترس از تاریکی را به بهترین وجه می‌توان از طریق ایجاد یک برنامه منظم زمان خواب که هم آرامش بخش و هم مایه تسکین کودک باشد کنترل کرد. انجام این کار باعث می‌شود خوابیدن کودک بدون همراهی و محرک‌های اضطراب‌زا صورت گیرد. در صورتی که علی‌رغم ایجاد و حفظ روال ثابت ترس کودک همچنان ادامه داشته باشد، متخصصان باید به والدین توصیه کنند که ۵ تا ۱۰ دقیقه بعد از خواب مادر کودک به او سر بزنند یا اینکه در اتاق کودک را کمی باز بگذارند تا نور سالن اتاق را کمی روشن کند. اجازه دادن به کودک برای روشن نگه داشتن چراغ اتاق خواب توصیه نمی‌شود. اگر کودک نیاز به احساس کنترل بیشتری داشته باشد و یا از هیولای داخل کمد بترسد، والدین می‌توانند چراغ قوه‌ای را در اختیار کودک قرار دهند که همه هیولاها را فراری می‌دهد.

 

ترس از صداهای بلند را می‌توان به این صورت حل کرد: توضیح دادن در مورد صدا و حفظ خونسردی خود هنگامی که کودک ترسیده، برای اینکه کودک بداند همه چیز روبراه است. برای اینکه به کودک اجازه دهید کنترل بیشتری بر اوضاع داشته باشد می‌توان او را تشویق کرد برای کاهش صدا گوش‌هایش را با دست‌هایش بگیرد. اگر صدای ترسناک به وسیله شئ خاصی مثل جارو برقی، سشوار و غیره ایجاد می‌شود، می‌تواند کودک را به تدریج در معرض صدا قرار داد و یا هنگامی که کودک در اتاق حضور دارد از آن استفاده نکرد.

حمام کردن ممکن است ترس‌هایی در کودک ایجاد کند. مانند فرو رفتن در زهکش حمام و یا احساس عدم کنترل در وان لغزنده. برای سهولت انتقال کودک از صندلی حمام به وان، والدین می‌توانند به مدت کوتاهی کودک را کنار وان با یک اسفنج شستشوی قرار دهند و بعد او را در وانی که ۲ تا ۵ سانتی متر آب دارد بگذارند. همچنین ترس از حمام را می‌توان از طریق این روش‌ها کاهش داد: بازیبا اسباب بازی در حین حمام کردن، آب پاشیدن روی کودک یا حمام کردن پدر یا مادر با کودک.

ترس از کشیدن سیفون توالت ممکن است به علت صدای آن و یا ترس از پایین کشیده شدن و فرو رفتن در چاه توالت باشد. والدین می‌توانند هنگامی که کودک در دستشویی است سیفون را نکشند و یا برای توضیح دهند که کودک بزرگ‌تر از آن است که از سوراخ توالت پایین رود. اگر ترس کودک به قدری شدید است که در روند آموزش استفاده از توالت اختلال ایجاد می‌کند، مراقب کودک می‌تواند به او اجازه دهد صندلی مخصوص کودک نوپا استفاده کند و پس از خارج شدن از دستشویی آنجا را تمیز کند.

آخرین مورد ترس از پزشک است که اغلب زمانی که کودک نوپاست ظاهر می‌شود. شدت آن ممکن است متفاوت باشد. اسپنسر در این باره توصیه‌های متعددی ارائه می‌کند از جمله؛ والدین می‌توانند یک بسته اسباب بازی ابزار پزشکی تهیه و از طریق نقش بازی کردن به کودک آموزش دهند که در مطب دکتر چه کاری انجام می‌شود. والدین را تشویق کنید زمانی که نزد پزشک هستند اجازه دهند کودک روی زانویشان بنشیند. والدین این طرز تفکر را مبنی بر اینکه پزشک خواستار سلامتی کودک است در او تقویت کنند. والدین درباره مراحل مربوط به اقدامات پزشکی و چگونگی احساس مرتبط با کودک صادقانه صحبت کنند. مثلاً درباره آمپول زدن به کودک بگویند تزریق مثل نیشگون گرفتنه و زود تموم میشه. پس از ملاقات با پزشکفعالیت لذت بخش انجام دهند.

 

رفتار های جنسی

 

شیوع

 برخی از انواع رفتار های جنسی در کودکان خردسال شایع است. تا پیش از 13 سالگی بیش از نیمی از کودکان در برخی رفتارهای جنسیدرگیر می‌شوند. متخصصان کودک باید درک روشنی از رفتار جنسی طبیعی در برابر آنچه رفتار مشکل زاست و سوء استفاده محسوب می‌شود داشته باشند. در دوسالگی کودکان قادر به تشخیص دختر یا پسر بودن هستند. آنها به طور طبیعی به شناختن قسمت های مختلف بدن علاقه دارند. بنابراین این دوره زمانی مناسب برای آموزش اسامی اندام‌های جنسی به آنهاست. بین دو الی پنج سالگی رفتارهای جنسی طبیعی از این قبیل است: لمس اندام تناسلی خود در خلوت یا در حضور دیگران، استمنا، تلاش برای برهنه تماشا کردن دیگران و نشان دادن اندام تناسلی خود به دیگران. انجام رفتارهایی مثل فرو کردن زبان خود به دهان دیگری، تلاش برای لمس اندام جنسی دیگران و مالیدن بدن خود به بدن دیگر بچه‌ها کمتر شایع است. درحالی که این رفتار ها تقریباً در 8 درصد افراد جامعه رخ می‌دهد. رفتارهای جنسی تا 5 سالگی در کودک افزایش می‌یابد و پس از آن به تدریج که بچه‌ها بیشتر متوجه حریم خصوصی می‌شوند کاهش می‌یابد.

برخی معتقدند رفتارهای جنسی کودکان براثر قرار گرفتن در معرض رسانه‌ها و تغییرات فرهنگی در حال شیوع بیشتری است. با این حال مشخص نیست که آیا این افزایش بیانگیر تغییر در فراوانی رفتار جنسی است یا اینکه صرفاً میزان آگاهی کودکان خردسال از رفتارهای جنسی بیشتر شده. براساس گزارش مرکز ملی بررسی رفتار جنسی جوانان، رفتار جنسی زمانی مشکل‌ساز تلقی می‌شود که ویژگی های زیر را داشته باشد:

اگر رفتار زیاد رخ بدهد.

اگر در رشدکودکاختلال ایجاد کند.

اگر با اجبار، ارعاب یا فشار همراه باشد.

اگر با ناراحتی هیجانی همراه باشد.

اگر بعد از مداخله یا درمان رفتار مذکور بازهم به دفعات در خفا رخ بدهد.

کودکانی که مشکلات رفتار جنسی زیادی نشان می‌دهند، به این صورت تعریف و در نظر گرفته می‌شوند: بچه‌های 12 ساله یا کوچکتر که رفتار تهاجمی یا نامناسب رشدی از خود نشان می‌دهند.

 

رهنمودها

 براساس توصیه مرکز ملی رفتار جنسی، والدین نباید به رفتار جنسی کودکان خردسال خود واکنش شدید نشان بدهند. توجه کردن می‌تواند به طور ناخواسته باعث تقویت این رفتارها در کودک شود. این مرکز همچنین گزارش می‌دهد که بروز رفتار جنسی لزوماً به معنای مورد سوء استفاده قرار گرفتن کودک نیست و نشان دادن درجاتی از این رفتارها طبیعی است. توصیه هایی که این مرکز در مورد کودکان دارد عبارت اند از:

تعیین قوانین موبوط به رفتار جنسی برای بچه‌ها

آموزش وجود محدودیت رفتار جنسی در برخی زمینه‌ها

نظارت دقیق بر کودک

تحسین کودک برای انجام رفتار شایسته

 

پرخاشگری

 

شیوع

 پرخاشگری از مشکلات رایج در خردسالان است و بروز درجاتی از پرخاشگری طبیعی است. بسیاری از والدین و متخصصان کودک، شاهد بروز رفتار تهاجمی کودکان در این موارد هستند؛ زمانی که کودک تلاش می‌کند وسیله دل‌خواهش را به‌دست آورد. یا وقتی در مورد خواسته‌ها و نیازهایش صحبت می‌کند. لوبر پرخاشگری را تحت عنوان رفتارهایی که آسیب جسمی یا روانیبه دیگران وارد می‌کنند تعریف می‌کند. همچنین آنها پرخاشگری را از خشونت متمایز می‌کنند چراکه رفتارهای پرخاشگرانه آسیب جدی ایجاد نمی‌کند. به طور کلی رفتار تهاجمی در کودکان خردسال شایع است و با گذشت زمان کاهش می‌یابد. تا زمانی که کودکان وارد دبستان می‌شوند بروز مشکلات رفتاری از جمله پرخاشگری تقریباً در ۱۵ درصد از آنها مشاهد می‌شود. نحوه تعامل والدین و کودک یکی از عواملی است که منجر به رفتار پرخاشگرانه در کودکان خردسال می‌شود. تأدیب و تربیت ضعیف والدین از جمله نادیده گرفتن رفتارهای مناسب کودک و اجازه تشدید رفتارهای تهاجمی، زمینه را برای گسترش رفتار تهاجمی فراهم می‌کند. از دیگر عوامل خطرساز مربوط به والدین که منجر به رفتار تهاجمی کودک می‌شود می‌تواند افسردگی مادر، حوادث استرس‌زا در زندگی و تعارض‌های زناشویی و قرار گرفتن در معرض خشونت اشاره کرد.

رفتار پرخاشگرانه در دو حالت بیشترین آسیب را به کودک وارد می‌کند؛ وقتی رفتار در طول زمان پایدار باشد، هنگامی که رفتار در موقعیت‌های متعدد رخ دهد. براساس تحقیقات میلر و همکاران، کودکانی که هم در خانه و هم در مدرسه رفتار پرخاشگرانه نشان می‌دهند در مقایسه با کودکانی که فقط در خانه چنین رفتاری را بروز می‌دهند، احتمال بیشتری وجود دارد که مشکلات رفتاری آنها در محیط‌های دیگر نیز ادامه یابد. به احتمال زیاد پسران بیشتر از دختران رفتار پرخاشگرانه نشان می‌دهند. به نظر می‌رسد دختران در تنظیم هیجان‌ها و بیان شفاهی احساسات خود بهتر از پسران عمل می‌کنند. با این حال در سنین بالاتر دختر ممکن است شکل‌های دیگری از پرخاشگری از جمله شایعه پراکنی و اجتناب را نشان دهند.

پرخاشگری

 

رهنمودها

 در این بخش راهبردهایی جهت کاهش رفتارهای چالش برانگیز از جمله پرخاشگری، مورد بحث قرار می‌گیرند. یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده برنامه‌های آموزش والدین با هدف کاهش رفتار پرخاشگرانه کودک، افزایش توجه مثبت به رفتارمطلوب و تغییر و هدایت رفتار نامطلوب است. توجه کردن به کودک هنگامی که درست رفتار می‌کند، به بهبود روابط والدین و تقویت رفتارهای مثبت اجتماعی کمک می‌کند. تغییر و اصلاح رفتارهای منفی ‌به کودکان کمک می‌کند رفتارهای مطلوب و نامطلوب را تشخیص دهند و همچنین از گرفتار شدن در دام تقویت منفی که رفتار و ناسازگار به اشتباه تقویت می‌شود جلوگیری می‌کند.

محرومیت یکی از راهبردهای رفتاری است که وقتی به درستی از آن استفاده شود ممکن است رفتار پرخاشگرانه را کاهش دهد. به طور خلاصه فن محرومیت مستلزم حذف کوتاه مدت فعالیتی است که کودک در آن پرخاشگری نشان داده است و این محرومیت به این دلیل موثر است که توجه، محرک بسیار قدرتمندی برای اغلب کودکان است. با این حال باید متوجه ضرورت این مسئله باشید که به جای اینکه فقط بچه‌ها را به خاطر رفتار مشکل‌ساز تنبیه کنید به آنها یاد دهید چه کاری باید انجام دهند.

مطالعات متعدد نشان داده که تنبیه فیزیکی تاثیر ناچیزی در اصلاح رفتار کودک دارد. با این حال این روش همچنان به طور مرتب توسط ۲۶ درصد مادران آمریکایی استفاده می‌شود. آنها ذکر می‌کنند که در ماه، دوبار یا بیشتر کودکانشان را از این طریق تنبیه می‌کنند. این نگرانی وجود دارد که انجام چنین روش تنبیهی منجر به افزایش پرخاشگری در کودکان شود. در مطالعه‌ای که توسط تایلر و همکاران در سال ۲۰۱۰ انجام شد، معلوم شد کودکانی که در سه سالگی دو بار یا بیشتر در ماه به این روش تنبیه می‌شدند، در پنج سالگی به‌طور معنی‌داری پرخاشگر تر از سایرین بودند. تنبیه فیزیکی به کودک یاد می‌دهد که فرد بزرگ‌تر می‌تواند با توسل به زور فرد کوچک‌تر را کنترل کند. تنبیه به جای کمک به کودکان برای یاد گرفتن مهارت های مفید اجتماعی باعث القای ترس و وحشت در آن‌ها می‌شود. انجمن متخصصان اطفال آمریکا تحت هیچ شرایطی تنبیه فیزیکی را توصیه نمی‌کند.