الگوی پیشگیری اغلب به صورت یک هرم نشان داده میشود که براساس آن چگونگی مداخله و پیشگیری از مشکلات رشدی بیان میشود:
الف) زیر مرحله شماره یک، تعریف مسئله در قالب اصطلاحات ویژه رفتاری
ب) زیر مرحله شماره دو، تعریف رفتار مطلوب در قالب اصطلاحات ویژه رفتاری
ج) زیر مرحله شماره سه، تعیین جایگاه رفتار کودک در مقایسه با انتظارات سنی
برای کمک به شناسایی مسئله روش های متعددی را میتوان به کار برد. از جمله؛ مصاحبه های ساختار یافته، ابزار غربالگری، مقیاس های درجه بندی استاندارد شده، مشاهده و سایر روش های ارزیابی.
2. تحلیل مسئله: چرا این مسئله اتفاق میافتد؟
الف) هدف این مرحله ایجاد فرضیه های متعدد به منظور توضیح دلایلی است که کودک رفتار مطلوب را انجام نمیدهد.
ب) قالب فرضیه: کودک به این دلیل رفتار مشکل ساز را انجام میدهد که..
ج) فکر کردن درباره محیط زندگی کودک، روابط خانوادگی و نظام های حمایتی و عوامل سلامتی که ممکن است در ایجاد مسئله نقش داشته باشند، حائز اهمیت است.
3. اجرای مداخله: در زمینه مسئله چه کاری انجام خواهد شد؟ چه کسی این کار را انجام خواهد داد؟ چند وقت یکبار و برای چه مدتی صورت میگیرد؟ چگونه میتوان دریافت که آیا مداخله اثری مفید دارد؟
الف) با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده از طریق تجزیه و تحلیل مسئله، مداخله ها انتخاب یا گسترش مییابند و سپس اجرا میشوند.
ب) مداخله ها باید به دقت هم تراز با فرضیه هایی باشند که درباره علت رخ دادن مسئله وجود دارند. به عنوان مثال دو کودکی که قشقرق به پا میکنند ممکن است دلایل مختلفی برای رفتار خود داشته باشند.
ارزیابی مداخله: آیا مداخله تأثیری دارد؟
الف) این مرحله شامل بازبینی مسئله قبلاً شناسایی شده و بررسی داده هاست تا تعیین شود که آیا مداخله ها موثر بوده اند یا خیر.
ب) همچنین بر اساس داده ها تعیین میشود که آیا لازم است مداخله ها ادامه یابند، تغییر داده یا متوقف شوند.
ج) در صورتی که مسئله همچنان ادامه یابد، لازم است فرایند حل مسئله به منظور طراحی مجدد یک مداخله موثرتر تکرار شود. در سراسر فرایند حل مسئله اطلاعات جدیدی جمع آوری میشوند تا بتوان از آنها برای شناخت بیشتر مسئله و اطلاع رسانی برای تکرار موثرتر مداخله در آینده استفاده کرد.
فرایند حل مسئله هنگامی موثرتر است که از طریق تیمی از افراد که با کودک و خانواده او آشنا هستند ایجاد شود. اعضای تیم ممکن است شامل ارائه دهندگان خدمات از مهد کودک، خدمات پشتیبانی کودک، مراقبتهای اولیه و سلامت روانی باشد که هر یک امیدوارند براساس نقاط قوت کودک و خانواده، طرحی را به منظور ایجاد خدمات و پشتیبانی موثر ارائه و گسترش دهند.
وارد کردن تیم مشارکتی در فرایند حل مسئله به طور بالقوه امکان بهبود نتایج از طریق چند روش را دارد. برای مثال، از طریق فرایند مشارکتی، ارائه دهندگان خدمات به کودک ممکن است قادر به تعریف دقیق تر مسئله فعلی و فرضیه سازی در مورد علت رخ دادن مسئله باشند. این تیم از طریق تلاش های هماهنگ توانایی بیشتری جهت گسترش مداخله هایی خواهد داشت که علاوه بر ارتباط داشتن با فرضیه های معتبر، برای شرایط هر کودک و خانواده نیز مناسب هستند. ایجاد و حفظ رابطه، به عنوان بخشی از فرایند حل مسئله مشارکتی، امری ضروری است.
ایجاد رابطه اولیه ممکن است مستلزم میزان قابل توجهی زمان و انرژی باشد اما گذشت زمان، اثر بخشی و سودمندی فرایند حل مسئله گسترش خواهد یافت. به عنوان مثال، مراقب کودک باید درباره در میان گذاشتن اطلاعات حساس با تیم متخصصان، احساس راحتی کند مانند اینکه آیا متخصصان فکر میکنند قادر به انجام مداخله های خواسته شده هستند. در صورتی که رابطه ایجاد نشده باشد، ممکن است مراقب، اجرای مداخله ای را قبول کند که قادر به انجام آن نباشد و بدین ترتیب انجام مداخله بی فایده خواهد بود.
ایجاد و حفظ رابطه شامل این موارد است: گوش دادن فعال به مراقب، تعیین اهداف مشترک، تعیین این که آیا انجام مداخله از نظر مراقب، قابل قبول و عملی هست و بیان اهمیت اجرای مداخله به صورت تعیین شده.
الگوی پیشگیری، مفهومی است که سطح مراقبت را با نیازهای کودک و خانواده هماهنگ میکند. این مدل اغلب در قالب هرم نشان داده میشود که سطوح حمایت را بر اساس نیازهای کودکان و خانواده ها از کمترین تا بیشترین حمایت نشان میدهد و در سطح اولیه شامل آموزش عمومی میشود که انتظار میرود اغلب کودکان و خانواده ها از آن بهره برند. در سطح دوم، حمایت و راهنمایی متمرکزتر انجام میشود و کودکان و خانواده هایی را که در معرض خطر بیشتری هستند هدف قرار میدهد، حمایت گسترده در سطح سوم برای افرادی در نظر گرفته شده است که نیازمند بیشترین حمایت و مداخله هستند.
الگوی پیشگیری، به ارائه راهنمایی در زمینه چگونگی تهیه و بودجه بندی حمایت ها و خدماتی کمک میکند که هدفشان بهبود سلامت و رفاه همه کودکان و خانواده های آنهاست. در هر سطح، از فرایند حل مسئله جهت تعیین دقيق اهداف کلی و جزئی و حصول اطمینان از اینکه تلاش های پیشگیری و مداخله، مناسب و عملی هستند استفاده میشود در نهایت، از طریق جمع آوری اطلاعات تعیین میشود مداخله تا چه حد مؤثر است.