خواهرها و برادرها برای کسب موقعیت برتر با هم کلنجار میروند و سعی میکنند برای زندگی در کنار هم راه هایی پیدا کنند، اما پیش از دستیابی به صلح و صفا همیشه با هم میجنگند. دعواهای آنها بر سر مسائلی چون شراکت، عدالت، فضای خصوصی، مالکیت و گاهی بر سر هیچ و پوچ است. گاهی با هم درگیر میشوند، یکدیگر را میزنند، هل میدهند، میکشند و گاهی هم فقط جلوی دست و پای هم را میگیرند. علاوه بر همه اینها، به هم زخم زبان میزنند، یکدیگر را به نام های زشت میخوانند و بر سرهم داد میکشند.
بزرگترها به کوچکترها دستور میدهند و گه گاهی به آنها زور میگویند. کوچکترها ناله و گریه و شِکوه سر میدهند:«او من را زد!» «او به من فحش داد!»، «او سر به سر من میگذارد!» «او اسباب بازی مرا برداشت!» «کتابم... پتویم.. لباسهایم.. کفش های ورزشی ام...» و چیزهای بی شمار دیگر.
منظور از رقابت هم شیرها دقیقا چیست؟ وقتی فرزندانتان به خوبی با هم کنار نمیآیند، مشکلات آنها میتواند خود را به شکلهای گوناگون نشان دهد. به قول معروف، همه خانواده های خوشبخت به هم شبیه اند، اما هر خانواده شادی ها، ناراحتی های خاص خودش را دارد. شما به عنوان یک والد، فرزندانتان را آنقدر خوب میشناسید که وقتی درگیری های عادی روزمره آنها به دعوایی جدی تر تبدیل میشود، آن را تشخیص میدهید. آیا رقابت بین فرزندانتان دائمی و تعمدی است؟ آیا در کنار هم بودن برایشان ناخوشایند است؟ آیا کشتی های دوستانه آنها شکل خشن تری پیدا کرده است؟ آیا میبینید که یکی از فرزندانتان تعمدی به دیگری آسیب میرساند؟
شاید هم یکی از بچه ها واقعا کینه توز شده است. وقتی سر به سر گذاشتن های روزانه بچه ها حالتی کینه توزانه پیدا میکند و وقتی یکی از فرزندان به فرزند دیگر زور میگوید، بدین معنی است که کنترل اوضاع دارد از دست میرود. شما با پدیده رقابت هم شیرها مواجهید.
خانواده گروهی بسیار کوچک است و اگر دو یا سه عضو آن نتوانند با هم خوب کنار بیایند، بر تمام اعضای آن تأثیر خواهد گذاشت. پدری که از رابطه بین دو پسر چهارده و دوازده ساله اش در رنج بود، نوشت:«دو سال است که این وضعیت ادامه دارد و اکنون برایم غیرقابل تحمل شده است» ممکن است فرزندان شما احساسات خود را به طور روشن به نمایش نگذارند. در عوض، به عنوان مثال ممکن است فرزند نوپایتان که در گذشته شاد و خندان بود، در خود فرو رود و کناره گیر شود. زمانی که نوجوانان در کنار دوستان خود صرف میکنند، بیش از زمانی است که در کنار خانواده شان صرف میکنند. این مرحله، بخشی طبیعی از فرایند رشد است. اما اگر به طور دائم خواهر یا برادر خود را ندیده بگیرند یا از بودن با او بپرهیزند، غیر طبیعی است.
در پس دعواهای جدی و رقابت دائم بين هم شیرها چه احساس هایی نهفته است؟ همه خانواده ها با هم تفاوت دارند، اما به طور کلی میتوان گفت که وقتی بچه ها نسبت به هم حسادت میکنند، وقتی به طور دائم احساس میکنند که عدالت بین آنها رعایت نمیشود، وقتی بین آنها رقابت افراطی و برتری جویی وجود دارد، و متأسفانه وقتی از هم متنفرند، دعواهای جدی و رقابت دائم حاصل میشود. تمام این احساس ها از مقایسه کردن یا مقایسه شدن ناشی میشود، چون خواهرها و برادرها سؤال هایی را مانند سؤال های زیر از خود میپرسند: آیا او را بیش از من دوست دارند؟ چرا به او بیش از من توجه نشان میدهند؟
همه آدم ها گاهی احساس حسادت میکند. شما و همسرتان به عنوان دو بزرگسال درک میکنید که عشق و محبت شما مثل یک کیک نیست که وقتی قسمت هایی از آن خورده شد، تمام شود، بلکه سعی بی پایان از عشق و محبت دارید که به همه میرسد. با محبت کردن به اعضای خانواده، از محبت شما چیزی کاسته نمیشود. البته گاهی فرزندانتان برای درک این موضوع به کمک نیاز دارند.
با آمدن فرزند دوم، فرزند اول احساس میکند که ضربه ای به او وارد شده است، فرزند اول در گذشته از نعمت توجه تمام وقت پدر و مادرش که عاشق و دلباخته او بودند، برخوردار بود شاید هم دو جفت پدربزرگ و مادربزرگ داشت که به طور دائم به او توجه میکردند، اما ناگهان فرزند دیگری پیدا میشود و تمام توجه را به خود معطوف میسازد. والدین هرچه دقت کنند که تأثیرات این تغییرات را کاهش دهند، اما باز نمیتوان منکر شد که از این پس تنها نیمی از توجه نشیب فرزند بزرگتر خواهد شد. پس تعجبی ندارد که فرزند اول-به نورسیده حسادت کند. فرزند بزرگتر احساس میکند که باید کنار برود تا برای فرزند دوم جا باز کند و به همین دلیل نیز احساس حسادت می کند، این احساس تأثیری پایدار دارد.
طبق گزارش روان شناسان، احتمال اینکه فرزندان نخست دچار حسادت شوند، نسبت به فرزندان بعدی بیشتر است. مادری درباره رقابت هم شیرها چنین نوشت: وقتی بچه بودند، فرزند بزرگ ترم، فرزند دومم را آنقدر گاز و نیشگون میگرفت که مجبور میشدیم فرزند دوم را در اتاق و در پشت درهای بسته نگه داریم تا از آسیب در امان باشد. رقابت بین هم شیرها یک واقعیت است. ممکن است با بزرگ شدن بچه ها کم و زیاد شود، بسیاری از هم شیرها که در دوره کودکی رقیب جدی هم بوده اند، در بزرگسالی رازدار و دوست صمیمی یکدیگر میشوند. اما گاهی نیز حادت تا آخر عمر آنها ادامه مییابد. آنتونیا بیاتا و مارگارت درایل، دو خواهر نویسنده اند که برای رمان های خود جوایزی نیز دریافت کرده اند. وقتی بیاتا به دریافت جایزه نوبل نائل شد و از خواهرش که قبلا نسبت به او شهرت بیشتری داشت، پیشی گرفت، غرور خواهرش جریحه دار شد آن دو حتی حسادتشان را در ملأ عام هم به معرض نمایش گذاشتند. آنتونیا بیات رمانی به نام بازی نوشت که موضوع آن رابطه مخرب بین دو خواهر نویسنده است.
گاهی حسادت چنان شدید میشود که تمام خانواده را تحت تأثیر قرار میدهد. دو برادر نوجوان بر سر جلب دوستی فردی که هر دو به او علاقه داشتند با هم قهر کردند و تا دو سال حاضر نشدند حتی یکدیگر را نبیند. وضعیت بین آنها زمانی بهتر شد که برادر بزرگتر برای تحصیل در دانشگاه به شهر دیگری رفت و دو برادر از هم دور شدند تا آرامش خود را به دست بیاورند. یکی از دوستان من اعتراف کرد که چنان نسبت به خواهر کوچکتر و زیباتر خود حسادت میکرد که وقتی وارد دبیرستان شد، اصلا دلش میخواست که خواهرش با کسی دوست شود: ما شکل هم نبودیم. من تقریبا سبزه رو هستم و در آن زمان دوره زشتی بلوغ خود را طی میکردم. اما او مثل آلیس در سرزمین عجایب زیبا بود. او همیشه یک دختر کوچولوی ناز و مرتب بود. من چند سالی از او بزرگتر بودم و فکر میکردم او درنظر دیگران از یک نوجوان بداخلاق که صورتی پر از جوش دارد، جذابیت بیشتری دارد. از اینکه همه به او توجه میکردند حالم بد میشد. در همه جا شایعه کردم که خانواده ام او را به فرزندی قبول کرده اند و پدر واقعی اش یک جنایتکار با قاتل است. حالا که به گذشته فکر میکنم ، میبینم که در حق او کار خیلی بدی کرده ام.
ریشه حسادت در اینجاست که یکی از بچه ها احساس میکند، که با بچه دیگر برخورد ویژه ای میشود. طوری که به او توجه با علاقه بیشتری نشان میدهند. روش رویارویی با این احساس روشن است در برخورد با فرزندانتان عدالت را رعایت و کاری کنید که درک کنند برای آنها و به خاطر وجود خودشان، ارزشی مساوی قائل هستید.
اگر هر بار که عبارت «عادلانه نیست» را میشنیدم یک اسکناس به من میدادند، قبل از اینکه فرزندانم پیش دبستانی را تمام کنند میلیونر میشدم. مثالهای زیر منظور مرا روشن میکند: عادلانه نیست چرا از او نمی خواهید ظرفها را بشوید؟» «عادلانه نیست! سوسیس های او بیشتر از مال من است.» عادلانه نیست ! چرا من باید قبل از او به رختخواب بروم؟» «عادلانه نیست چرا باید به او بیشتر از من پول توجیبی بدهید؟ «عادلانه نیست به او در انجام تکالیف مدرسه اش کمک میکنید، اما به من کمک نمیکنید.» در هر در خانواده ای خواهرها و برادرها با دقت توجه میکنند که سهم هرکس چیست و اغلب احساس میکنند که سهم خودشان کافی نیست. اگر بخواهیم عدالت را از زبان بچه ها بیان کنیم معمولا میشود: من سهم بیشتری می خواهم. تا به حال نشنیده ام که بچه ای از بی عدالتی شکوه نکند و بگويد: عادلانه نیست فکر میکنم حقم از این کمتر است.