در جامعه کنونی بسیاری از بیماری های همه گیر از بین رفته اند. حالا دیگر اثری از آبله، دیفتری و فلج اطفال نیست. اما بیماری های دیگری بر ارگانیسم در حال رشد تأثیر میگذارند. روبلا (که معمولا به آن سرخجه میگویند) بطور کلی یک بیماری خفیف است. اما ویروس روبلا میتواند اختلالات شدیدی در رویان در حال رشد ایجاد کند. مثل آب مروارید مادرزادی و سایر اختلالات چشم، اختلالات شنوایی، بیماری قلبی مادرزادی و صدمات دستگاه عصبی مرکزی و مرگ جنین. در همه گیری ۱۹۶۵–۱۹۶۴ حدودأ ۵۰,۰۰۰ نوزاد تحت تأثیر سرخجه قرار گرفتند. بسیاری از آنها مردند و بسیاری دیگر نیز آسیبهای گوناگونی دیدند (راف و شتلر، ۱۹۷۱)، اما با کشف واکسن سرخجه دوران همه گیر شدن این بیماری سپری شد. متأسفانه تمام کودکان از این بیماری مصون نیستند و هنوز مواردی از نقایص جنینی ناشی از روبلا دیده میشود.
در سالهای اخیر توجه زیادی به تأثیرات ایندز (AIDS) ، (یا سندرم نقص اکتسابی دستگاه ایمنی)، هرپس، سلیس، سوزاک و کلامیدیا بر جنین شده است. شواهد فراوانی وجود دارند که نشان میدهند این گونه بیماری های مقاربتی خطرات جدی زیادی برای جنین در حال رشد دارند.
زنان باردار مبتلا به هرپس میتوانند بیماری خود را به فرزندشان منتقل کنند. اگر ویروس هرپس به اندام یا مغز جنین برسد پیش آگهی خوبی در انتظار بچه نخواهد بود و احتمال مرگ او بالا خواهد بود (کوری و وایتلی، ۱۹۸۵). درمان ضد ویروسی از احتمال مرگ و میر این نوزادان کم میکند ولی بروز اختلال در میان آنها به قوت خود باقی میماند (استانگو و وایتلی، ۱۹۸۵)، پزشکان برای پیشگیری از شیوع این بیماری غالبا زخم های مجرای زایمان را بررسی و سزارین را توصیه میکنند.
ابتلای زن باردار به سیفیلیس میتواند نقایصی را در نوزاد ایجاد کند. مثل نابهنجاری های چهره و استخوان و کری عصبی. برخی از کودکانی هم که زنده میمانند به سیفیلیس مبتلا میشوند. اما اگر مادر فوراً درمان شود ممکن است جنین او سالم بماند. جنین هایی که در معرض سوزاک قرار میگیرند غالباً نارس و نابینا به دنیا میآیند. عمل قرار دادن چشمان جنین در محلول محافظ در بدو تولد جلوی کور شدن چشم نوزادان این مادران را میگیرد. در بسیاری از بیمارستان ها نیز از اریترومایسین و تتراسایکلین استفاده میشود. اریترومایسین با عفونت کلامیدیا که موجب کور شدن نوزادان میشود مبارزه میکند (سمكين والی و کپلر، ۱۹۸۴).
کلامیدیا بیشتر در سوزاک دیده میشود و نوزادان مادران مبتلا به این بیماری دچار ورم ملتحمه و ذات الریه و سایر اختلالات ریوی هستند. کلامیدیا گاهی نیز باعث بچه انداختن، کمبود وزن جنين و مرگ نوزاد میشود (مارچ آو دایمز).
متأسفانه زنان مبتلا به کلامیدیا ممکن است از بیمار بودن خود بی خبر باشند. چون این بیماری بدون نشانه است ولی با آزمایش های جدید تر میتوان به تشخیص های بهتری دست یافت. درمان این بیماری پس از تشخیص، نسبتا آسان است. امروزه بیشترین نگرانی در مورد ایدز مادران باردار است که در دوران جنینی بر دستگاه ایمنی بدن جنین تأثیر میگذارد و توان مبارزه با بیماری را از او میگیرد (روزنبرگ و فاسی، ۱۹۹۴). این بیماری معلول ویروسی به نام ویروس نقص دستگاه ایمنی انسان HIV است. در سال ۱۹۹۶، شانزده هزار نوزاد امریکایی به ویروس HIV آلوده بودند (بتلهایم، ۱۹۹۸) و این رقم هر سال در دنیا برابر ۵۰۰,۰۰۰ است (ووتی پونگسی و همکارانش، ۱۹۹۸). در حال حاضر ایدز یک بیماری نگران کننده جهانی است.
تقریبا تمام موارد ابتلای اطفال آمریکایی به ایدز، معلول انتقال این ویروس در دوران بارداری مادر یا در هنگام تولد است (اندرسون، سدماک ولاير مور، ۱۹۹۴؛ راجرز، اسکاچتمن و راف، ۱۹۹۴). البته گاهی نیز ایدز از طریق شیر مادرانی که HIV مثبت هستند به اطفال منتقل میشود (کن و استاین، ۱۹۹۷؛ لأنداد استانتون و کلمنتز، ۱۹۹۳) در مورد میزان انتقال HIV بین مادر و کودک و عوامل تعیین کننده این انتقال تا حدودی اختلاف نظر وجود دارد (فيوتر من و هایند، ۱۹۹۴). طبق بررسی های انجام شده در ایالات متحده امریکا و سایر کشورهای غربی، میزان انتقال بین ۱۵ تا ۴۰ درصد است (دیکاور و همکارانش، ۱۹۹۶؛ آکتور بای، ۱۹۹۴).
پیش آگاهی این نوزادان بسیار بد و در حال حاضر احتمال زنده ماندن آنها کم است (پکهام و گیب، ۱۹۹۵). در این زمینه دو الگوی مشخص وجود دارد. برخی از این نوزادان نقص ایمنی عمیقی دارند و در ماههای نخست زندگی خود دچار بیماریهای عفونی میشوند. اکثر کودکان این دسته، قبل از پنج سالگی میمیرند. ایدز هفتمین عامل مرگ و میر کودکان ۱ تا ۴ ساله امریکایی است. گروه بزرگ دیگری از این کودکان هم تا سن ده سالگی بتدریج دچار نقص ایمنی میشوند و الگوی ابتلا به بیماری ها و مرگ و میر آنها شبيه الگوی بیماری و مرگ و میر بزرگسالان است (مایاکس و همکارانش)
این گروه از کودکان مبتلا به HIV تا اواسط دوران کودکی و گاهی کمی بیشتر زنده میمانند. در مورد آزمایش تمام مادران باردار از لحاظ ابتلا به ویروس HIV اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی میگویند این گونه اطلاعات بسیار حیاتی هستند و چنین آزمایشی باید اجباری شود (تومی و فلچر، ۱۹۹۴). اما مخالفان اجباری شدن چنین آزمایشی میگویند : زنانی که بیش از همه در معرض خطرند بیش از دیگران احتمال دارد مراقبت های دوران بارداری نامناسبی دریافت کنند. یا اصلا چنین مراقبت هایی را دریافت ندارند و یا این مراقبت ها را دیر بگیرند.
در نتیجه چنین برنامه ای برای آنها فواید زیادی ندارد. همچنین این برنامه مغایر حقوق مدنی انسان ها است. به هر حال امروزه آزمایش HIV زنان باردار بسیار توصیه و به شکل اختیاری ولی مداوم انجام میشود (كاتون، کاریر و وفسی، ۱۹۹۴). یکی از دلایل تأكید محققان بر آزمایش سریع و زود هنگام مادران باردار HIV مثبت این است که اگر AZT (زيدوودین - Zidovudine) به آنها داده شود در بسیاری از موارد، ویروس HIV به جنین منتقل نمیشود (دیکاور و همکارانش، ۱۹۹۶؛ ویدی و همکارانش، ۱۹۹۸). با توجه به امکان چنین پیشگیریی، این گونه غربالها بسیار مؤثر است (تومی و فلچر، ۱۹۹۴). در واقع در امریکا تعداد نوزادانی که HIV مثبت هستند به دنبال چنین درمانی به بیش از ۴۰ درصد کاهش یافته است (پینتر، ۱۹۹۶)، متأسفانه این روند ، جهانی نبوده است و بخاطر هزینه های بالای این درمان هر روزه تعداد زیادی نوزاد مبتلا به ویروس ایدز در کشورهای توسعه نیافته متولد میشوند.