نوجوانان در سال های اول دبیرستان | گهوارک

نوجوانان در سال های اول دبیرستان | گهوارک

0 دیدگاه 13 مرداد 1400 چاپ خبر بازدید: 1472
برخی از صاحب نظران نیز بحث معیار های تحصیلی عالی تر را پیش می کشند. مبنای خواسته آن ها نیز مطالعاتی هستند که نشان می دهند دبیرستان های آمریکایی عملکردی به خوبی چین و ژاپن ندارند. این دانش آموزان وقت بیشتری را در مدرسه سپری می کنند در خانه بیشتر مطالعه می کنند و برنامه درسی سخت تری دارند.

دبیرستان امروزی

زندگی روزمره اکثر نوجوانان حول محور مدرسه می چرخد. اکثر نوجوانان در مدرسه دوستان خود را می بینند و روابط پیچیده تر میان فردی دوران نوجوانی را تجربه می کنند. مهارت های پیشرفته تحصیلی در مدرسه کسب می شوند و در مدرسه به دانش آموزان بیشترین اطلاعات شغلی و دانشگاهی داده می شود. دبیرستان های امروزی با دبیرستان های ۲۰ سال قبل خیلی فرق دارند. تجربه کردن دوره راهنمایی و سال های نخست دبیرستان و مقطع راهنمایی، ابتدا با هدف پر کردن فاصله دروس نسبتاً ساده مقطع ابتدایی و دروس دشوار در آخر دبیرستان راه اندازی شدند. این دوره ها یک مینای رشدی نیز داشتند. اوایل نوجوانی، دوران تغییرات بدنی، شناختی و اجتماعی سریع است. اوایل نوجوانی یک دوره انتقالی است که در آن نیازهای ویژه ای برای کودکان پیش می آید؛ نیازهایی که در یک محیط درسی بسیار متفاوت از محیط درسی دبستان برطرف خواهند شد.

این سال ها بسیار مهم و حیاتی هستند، افزایش خطر کردن نوجوانان در بسیاری از زمینه ها - مثل زمینه بزهکاری، امور جنسی و مصرف مواد - محیط خاصی را می طلبد که نیازهای دانش آموزان را در این مقطع برطرف کند. سال های نخست دبیرستان و مقطع راهنمایی با مقطع دبستان فرق هایی دارند. دانش آموزان از کلاسی به کلاس دیگر می روند، هر درسی معلم جدایی دارد و هر معلم شرایط متفاوتی اکثر با تغییرات ناشی از رفتن به محیط مدرسه راهنمایی و دبیرستان سازگار می شوند. ولی عده قليلی از آنها دچار مشکل می شوند. دخترها تا حدی بیشتر احتمال دارد دچار چنین مشکلاتی شوند چون در آن واحد تحت فشارهای متعددی قرار می گیرند، انتقال به سال های نخست دبیرستان برای بسیاری از دخترها با تحولات رشدی فراوانی مقارن می شود. خصوصا تحولات بدنی، با این حال اکثر دانش آموزان با این شرایط بخوبی سازگار می شوند و از رفتن به مدرسه جديد لذت می برند.

 

مدرسه جدید

 

 گروه دوستانه نوجوانان

 

انتقال به مقطع راهنمایی و سال های اول دبیرستان حتی برای دانش آموزانی که سازگاری خوبی دارند هم مشکلاتی ایجاد می کند، احساس غريبه بودن و گمنامی دانش آموزان در دبیرستان، تأثیری منفی بر خودپنداره آنان می گذارد، آنها دلبستگی کمتری به مدرسه حس می کنند. دانش آموزان معتقدند معلمان آنها مثل دوران دبستان، گرم و دلسوز نیستند، معلمان خود را زیاد اهل حمایت نمی داند و می گویند زیاد به دانش آموزان دلگرمی نمی دهند. شاید نگران کننده ترین یافته، کاهش انگیزش تحصیلی و افزایش مشکلات رفتاری باشد، افت نمرات هم زیاد دیده می شود، عده ای وجود گروه جدید همسالان و تغییرات اجتماعی را دلیل افت عملکرد و کاهش نمرات درسی می دانند. عده ای هم می گویند معلمان سال های نخست دبیرستان، کم نمره می دهند و در نمره دادن سختگیرند.

 

اشکال وارد بر کیست؟

بسیاری از معلمان و مسئولان تعلیم و تربیت نیز ساختار مدرسه را مسبب این مشکلات می دانند. مدارس راهنمایی تأکید بیشتری بر کنترل معلمان و نظم دارند و کمتر برای تصمیم گیری مستقل به دانش آموزان فرصت می دهند. روابط معلم و شاگرد کمتر مثبت و شخصی است و در آن به افراد زیاد توجه نمی شود. در عین حال ارزیابی ها بیشتر عمومی است. بی توجهی به اشخاص وقتی در نظام آموزشی رخ معلم دبیرستان بجای درس دادن به یک کلاس ۳۰ نفره در طول روز باید به پنج کلاس ۳۰ نفره درس بدهد به هر حال وقتی خودمختاری دادن به یک امر مطلوب است، کم کردن قوه تصمیم گیری از لحاظ رشدی عمل نادرستی خواهد بود. دو گزارش مشروح شرکت کارنگی نشان می دهند که مدارس راهنمایی نیازهای دانش آموزان را رفع نمی کنند. عده ای خواهان ایجاد برخی تغییرات هستند از جمله تقسیم کردن مدارس بزرگ راهنمایی به مدارس کوچکتر، آموزش دادن یک برنامه درسی اساسی، کنار گذاشتن گروه بندی دانش آموزان. سطح پیشرفت تحصیلی، فراهم آوردن زمینه سلامتی و تناسب اندام، ایجاد پیوند بین مدرسه و اجتماع از طریق فراهم آوردن فرصت های خدماتی و مشارکت با سازمان های اجتماعی، این عده همچنین طرفدار استفاده از یادگیری توأم با همکاری، آموزش مهارتهای اجتماعی و زندگی و تقویت توانایی های مرتبط با حل بر مبنای مسئله و تفکر در سطوح عالی می باشند، در ضمن از آنجا که دانش آموزان باید توقعات معلمان زیادی را برآورده کنند باید مهارتهای سازمانی را نیز کسب کنند.

 

سال آخر دبیرستان

اکثر قریب به اتفاق نوجوانان امروزی به دبیرستان می روند در حالی که در ابتدای این قرن فارغ التحصیل دبیرستان خیلی کم بود. اما امروزه نگرانی های زیادی در مورد پیشرفت تحصیلی وجود دارد. هیئت سنجش پیشرفت تحصیلی از طرف کنگره موظف است کلاس چهارمی ها، هشتمی ها و دوازدهمی ها (سال آخری ها) را در زمینه های قرائت، ریاضی، علوم و نگارش بیازماید. بطور کلی نتایج نشان می دهند برخی پیشرفت ها خصوصا بعد از دهه ۱۹۸۰ روی داده است. همچنین در برخی زمینه ها، پیشرفتی روی نداده که این ناامیدکننده است. ولی خبرهای خوبی هم وجود دارد. تعداد کسانی که دروس علوم و ریاضیات پیشرفته ثبت نام می کنند بیشتر شده است. شکاف پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سفید پوست و آفریقایی تبار در زمینه ریاضیات و قرائت کاهش یافته است. شکاف جنسیتی نیز نسبت به ۲۰ سال قبل کم شده است، میزان فارغ التحصیل شدن دانشگاه بیشتر شده و درصد دبیرستانی هایی که دروس اصلی را می گیرند در دهه گذشته بیشتر شده است.

 

پیشرفت های تحصیلی

 

 حل تکالیف

 

پیشرفت تحصیلی در در آزمون SAT و ACT نیز تا حدودی بهتر و عملکرد دانش آموزان در سال آخر دبیرستان جدی تر شده است. جنبش اصلاحات مدارس که در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در دوران شکوفایی خود بر می برد تا حد زیادی توسط کمیسیون ملی عالی بررسی تعلیم و تربیت تحت عنوان ملت در خطر به راه افتاد. این کمیسیون بسیاری از مشکلات نظام آموزشی را مشخص کرد و پیشنهاد کرد فارغ التحصیل شدن دارای شرط های سخت تری شود. دروس ریاضیات، علوم، زبان های خارجی و مطالعات اجتماعی، همچنین کمیسیون مزبور توصیه کرد سنوات تحصیل بیشتر و برنامه آموزشی اصلاح شود. روند سختگیری بیشتر در مدارس راهنمایی و خصوصا دبیرستان تا آینده نزدیک ادامه خواهد یافت.

برخی از صاحب نظران نیز بحث معیار های تحصیلی عالی تر را پیش می کشند. مبنای خواسته آن ها نیز مطالعاتی هستند که نشان می دهند دبیرستان های آمریکایی عملکردی به خوبی چین و ژاپن ندارند. این دانش آموزان وقت بیشتری را در مدرسه سپری می کنند در خانه بیشتر مطالعه می کنند و برنامه درسی سخت تری دارند.

بعد از توافق نظر در مورد ضرورت اینگونه معیارها، بحث عمل کردن طبق آنها پیش می آید. تصویر روشنی از آنچه دانش آموزان باید بدانند هم وجود ندارد. اگرچه بسیاری از ایالت ها به سوی تدوین معیارها حرکت کرده اند ولی معیارهای آن ها کلی و غیردقیق است. در معدودی از ایالت ها، مجموعه ملاک هایی تدوین شده اند که بتوانیم آنها را به عنوان بخشی از یک برنامه آموزشی رسمی مورد استفاده قرار دهیم. استفاده از معیارهای ملی نیز دشوار است چون ایالات متحده آمریکا سابقه ای بس طولانی در زمینه کنترل محلی امور دارد. امروزه از دبیرستان ها انتظار می رود به مسایلی چون سلامتی، اخلاق و امور خانوادگی بیشتر توجه کنند. برای مثال، جنجال زیادی در مورد ارایه برنامه های آموزش جنسی و مواد مخدر راه افتاده است و عده ای می گویند باید به مسائل مرتبط با زندگی خانوادگی از جمله ارایه اطلاعات اساسی در زمینه رشد کودک و روابط، بیشتر توجه شود.

تغییرات دیگری نیز باید صورت بگیرد. در گزارشی درباره دبیرستان ها تحت عنوان شکستن رده بندی ها از اجرای برخی تغییرات گسترده ساختاری حمایت شده است. بسیاری از دانش آموزان سال آخر دبیرستان احساس می کنند تعداد کمی از مردم واقعا آنها را می شناسند و گمنامی خود را به عنوان مشکل اصلی مطرح می کنند. محدود کردن دبیرستان ها به ۶۰۰ نفر، به حل این مشکل کمک خواهد کرد. در ضمن هر دانش آموز باید یک حامی بزرگسال داشته باشد که بطور مرتب با او ملاقات کند و رابط دانش آموز و سایر افراد حاضر در محیط مدرسه باشد. بر یادگیری های عملی تر نیز تأکید می شود و ضمانتی داده می شود که دانش آموزان می توانند از عهده مشاغل برآیند.

به این ترتیب کارفرماها می توانند دانش آموزان فاقد مهارت های اساسی را جهت آموزش های دبیرستان عودت بدهند. به هر دانش آموز یک برنامه انفرادی داده می شود که به تحصیلات وی سمت و سو می دهد. از یک معلم تمام وقت خواسته می شود جهت توجه به تک تک دانش آموزان، حداکثر به ۹۰ دانش آموز درس بدهد. مدارس باید یک برنامه بلندمدت برای استفاده از کامپیوتر و فن آوری های دیگر تهیه کنند. در گزارش مزبور همچنین پیشنهاد می شود مجموعه ارزش هایی آموزش داده شوند که با داشتن اسلحه، مصرف مواد مخدر و خشونت مغایر باشند و به دانش آموزان امکان تصمیم گیری در مدرسه داده شود در مورد امکان ایجاد این تغییرات ساختاری در محیط فعلی تردید هست. اصلاح مدارس آسان نیست و مدارس از لحاظ توان اجرای اصلاحات با هم فرق دارند. ایجاد تغییر غالبأ یک فرایند به هم ریخته و غیر دقیق است.