در شش ماه نخست زندگی تغییرات شگرفی در فرزندتان به وقوع می پیوندد. او که هنگام تولد موجودی ناتوان بود، اکنون می تواند سرش را بالا بگیرد و بچرخاند، اسباب بازیش را بردارد، لبخند بزند و بخندد، آغون و اغون کند و در این هنگام است که والدین و خواهر و برادرهایش را می شناسد. او از شش ماهگی خوردن غذاهای جامد را تجربه کرده و می تواند مایعات را از لیوان بنوشد. کودک در این دوره چهار دست و پا یا سینه خیز حرکت کرده و بزودی نخستین قدم های زندگیش را بر می دارد و به طور معمول اندکی پیش از اولین جشن تولد و حداکثر تا حدود هجده ماهگی شاهد راه رفتن وی خواهید بود. افزایش تحرک فرزندتان به این معناست که او دیگر منتظر نمی ماند تا اشیاء را به سمتش بیاورید بلکه خودش به جستجوی آن ها خواهد رفت و با یافتن آنان، وسیله را سریع به سمت دهانش برده و آن را امتحان خواهد کرد. در این زمان باید خانه را امن کنید و اقدام های بهداشتی بیشتری در نظر بگیرید. البته بهتر است، این کارها را پیش از فرارسیدن این دوران، انجام داده باشید.
از این زمان به بعد و با سپری شدن هر روز، کودک شما بیشتر شبیه به یک آدم کوچک شده و ویژگی های فردی خود را نمایان می سازد. برخی مسایل سبب رضایت خاطر او گردیده و در مقابل بعضی دیگر موجب ناخوشنودیش خواهند شد.
در این دوران خواباندن و غذا دادن به او برایتان آسان تر می شود. در عین حال ما هم روش هایی را معرفی می کنیم تا کارهایتان با سهولت بیش تری انجام شود.
نکته مهم این است که تا یک سالگی باید با کودکتان مانند یک نوزاد رفتار نمایید یعنی قبل از یک سالگی باید به محض گریه کردن، به کمکش بشتابید زیرا گریه او به این معناست که به شما احتیاج دارد یا چیزی موجبات آزارش را فراهم کرده و یا از اینکه به میل او رفتار نکرده اید، دلخور است. بنابراین تا یک سالگی باید مطابق میل کودک رفتار کنید و نگران لوس شدن فرزندتان نباشید.
به خاطر داشته باشید، گاهی شیرخواران _ اغلب پس از شش ماهگی _ به سراغ وسایل منزل می روند برای مثال فنجان را از روی میز بر می دارند، البته نه برای اینکه شما را اذیت کنند یا حرفتان را نادیده بگیرند و یا از روی شیطنت به این کار بپردازند بلکه به دلیل توانایی انجام آن کار و عدم وجود هر گونه مانعی، به این کار دست می زنند. در نظر بگیرید، در این سن، شغل و وظیفه فرزندتان این است که دنیا را کشف کند. بنابراین می توانید به او بگویید : « بیا ببینیم تو فنجان چیه؟ » و بعد در فرصتی مناسب آن را پنهان کنید و بگویید « اِ، پس کجا رفت؟ »
در ضمن آگاه باشید که شما نمی توانید به کودک ده ماهه خود رعایت انضباط و حرف شنوی را بیاموزید اما می توانید او را از انجام برخی کارها باز دارید. در این موارد با لحنی آرام و قاطع به او « نه » بگویید و هشدار دهید چه کاری را نباید انجام دهد یا به چه چیزی نباید دست بزند، حتی می توانید علت را هم برایش توضیح دهید برای مثال بگوئید : « چون خیلی داغه! ». اگرچه او معنای توضیح شما را بخوبی درک نمی کند اما به لحن صدایتان توجه و به رفتارتان هنگام توضیح دادن، عادت می کند و این نکته ای است که در آینده بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
کودکان تا پیش از دو سالگی، کلمات و توضیح های والدین را درک نمی کنند ولی از همان ابتدا پیام های غیر کلامی آنان _ حالت چهره، لحن صحبت، بلندی یا آرامی صدا، نوع نگاه، حرکات خاص مثل حرکت انگشت و یا وقتی که از بالا به آنان نگاه می کنند _ را دریافت کرده و درک خواهند کرد برای مثال بچه ها به آسانی متوجه می شوند که شما کاملاً جدی هستید.
شش تا هجده ماهگی از بسیاری لحاظ دورانی پُر نشاط و در برخی جنبه ها دورۀ آزمون و خطاست. کودک شما می خواهد هر چیزی را _ بدون استثنا _ کشف و هر کاری را تجربه کند. بنابراین باید بتوانید حرکت بعدی او را پیش بینی کنید و به عبارتی باید حتی پشت سرتان هم چشم داشته باشید. بهتر است؛ در این دوره وقتی فرزندتان بیدار است، کم تر به انجام امور منزل برسید و بیش تر به وی رسیدگی نمایید.
زیرا از یک سو بچه به تنهایی نمی تواند بسیاری از کارها را انجام دهد و از سوی دیگر خیلی زود کسل و خسته می شود. پس در این دوران، تنها گذاشتن کودک در اتاق یا پارکِ بازی به همراه اسباب بازی هایش، صحیح نیست مگر اینکه بخواهید او را برای مدت خیلی کوتاهی تنها بگذارید و در این فرصت اندک، به کاری ضروری بپردازید.
وقتی عصبانی هستید یا از گریه های کودک کلافه شده اید، او را در پارکِ بازی یا تختش قرار ندهید زیرا بدین ترتیب پارکِ بازی یا تختخواب برایش یادآور خاطره ای تلخ خواهد بود.
پیشنهاد می کنم با دنیای فرزندتان بیشتر آشنا شوید، خودتان را جای کودک قرار داده و دنیا را از دید وی بنگرید. برای این کار می توانید روی زانوهایتان بنشینید تا اطاق را از پایین و چنان که او می بیند، ببینید یا کف اطاق به سینه بخوابید و همانند او زوایای زیر صندلی ها و میز، پریزهای برق و ... را بررسی نمایید تا هم متوجه خطرهای احتمالی شوید و هم احساس کودکتان را وقتی از پایین، شما را مثل یک برج می بینید، درک کنید.
بجز بی حوصلگی و کسل شدن، در آوردن دندان نیز از علل گریۀ شیرخوران است. در اکثر مواقع، درست زمانی که می خواهید موفقیتتان را به علت برقراری نظم خاصی در زندگی خود و فرزندتان جشن بگیرید؛ رشد دندانها همه چیز را به هم می ریزد.
نخستین دندان حدود شش ماهگی رشد کرده و از لثه خارج می شود و در اغلب اوقات پدر و مادر را هم به اندازۀ خود شیرخوار متعجب می کند. بعد از جوانه زدن اولین دندان یا می گیرید که چگونه پیشاپیش متوجه علایم مربوطه به دندان در آوردن شده و آن را از بیماری یا بد اخلاقی های عادیِ کودک، تشخیص دهید.
توجه کنید؛ اگر شیرخوارِ شما مرتب گریه و بداخلاقی می کند و تب یا علایم دیگری نیز وجود دارد، بی درنگ به پزشک مراجعه کنید اما اگر علامت دیگری ندارد، مسئله در آوردن دندان را در نظر داشته باشید.
سرخی گونه ها که اغلب به شکل علامت جمع یا مثبت ( + ) است.
دندان قروچه.
گاز گرفتن محکم اشیاء.
حباب های کوچک سفید رنگ روی لثه ها.
افزایش مختصر دمای بدن، در حد کم تر از یک درجۀ سانتی گراد. دقت کنید در صورت افزایش بیش از یک درجۀ دمای بدن شیرخوار، باید به پزشک مراجعه کنید.
بد بو شدنِ بارز و قابل تشخیص پوشک یا کهنۀ کودک.
ادرار سوختگی ( التهاب پوست ناشی از ادرار ).
گریه های شدید و بیدار شدن های شبانه ( شیرخوار به دلیل در د از خواب می پرد ).
کاهش مختصر اشتها.
استفاده از دندانگیر.
مصرف پودرهای گیاهی.
استفاده از مختصری داروی مسکن ( فقط استامینوفن ) برای کاهش درد.
برقراری آرامش و محبت کردن به کودک.
یکی از ویژگی های کودکان شش تا هجده ماهه این است که بیش از حد به اعضای خانواده _ بویژه مادر _ وابسته هستند یعنی اگر مادر بخواهد اتاق را ترک کند یا حتی به سمت در برود، به طور معمول با اعتراض یا نارضایتی شیرخوار مواجه خواهد شد. به خاطر بسپارید؛ او تا زمانی که شما را می بیند، هیچ مشکلی ندارد اما به محض اینکه موفق به دیدنتان نشود، گریه را سر می دهد.
میزان وابستگی کودکان شش تا هجده ماهه و مدت زمان این دوره در بچه های مختلف، متفاوت است اما به طور معمول در نُه ماهگی شدت آن به اوج می رسد سپس بتدریج کاهش می یابد تا اینکه دوباره در هجده ماهگی بروز نماید. این ویژگی را اضطراب جدایی می نامند و دلیل آن این است که کودک به اندازۀ کافی بزرگ شده است که توانایی یادآوری و مقایسه را داشته باشد. بنابراین به طور کامل درک می کند که شما چه زمانی، در حال دور شدن از وی هستید و او این دوری را دوست ندارد چرا که از دفعۀ قبل که تنها مانده است، خاطرۀ خوشی ندارد.
گاهی اضطراب جدایی، حتی امکان انجام امور خصوصیتان _ مانند دستشویی رفتن _ را از شما سلب می کند و در این زمان احساس می کنید، صبر و تحمل شما نیز همانند مثانۀ تان در آستانۀ سر ریز شدن است. در ضمن اگر در این دوران تصمیم داشته باشید کار بیرون از منزل را از سر بگیرید؛ متوجه مشکلات ناشی از اضطراب جدایی خواهید شد.
ابتدا مطمئن شوید، شیرخوار بیمار نیست و فشارهای روحی و عاطفی به او وارد نمی شود زیرا در این موارد هم، بیش از پیش به شما وابسته می شود.
با اضطراب جدایی کنار بیایید و قبول کنید که این ویژگی مختص دورۀ شش تا هجده ماهگی کودک است و بالاخره این دوره تمام خواهد شد. اوج اضطراب جدایی پیش از یک سالگی است و بعد از اولین جشن تولد بتدریج کم تر با این مشکل مواجه خواهید شد.
وقتی مجبورید _ بسرعت و برای مدت کوتاهی _ از اتاق بیرون بروید، در مدتی که در اتاق حضور ندارید با فرزندتان صحبت کنید، تا مطمئن شود که شما در نزدیکی او هستید.
هنگامی که فرزندتان شما را نگاه نمی کند، تا حد امکان از ترک کردن وی اجتناب نمایید. برخی مادران منتظر فرصتی می شوند تا حواس فرزندشان معطوف به بازی و سرگرمی شده و سپس از اتاق بیرون می روند. بدون تردید آنان با این کار خود قصد دارند مانع بی تابی و گریۀ فرزندشان شوند غافل از اینکه این امر در نهایت موجب افزایش اضطراب در وی خواهد شد.
اگر در این دوره قصد دارید، نگهداری از شیرخوارتان را به یکی از نزدیکان یا پرستار بچه بسپارید، ابتدا به کودک فرصت دهید تا به طور کامل با شخص مورد نظر آشنا شده و به او عادت کند. به این ترتیب به فرزند خود کمک می کنید تا اضطراب جدایی از شما را پشت سر بگذارد.
برای همسرتان در این مورد بخوبی توضیح دهید تا او بداند که فرزندتان شما را بیشتر از پدرش دوست ندارد. ممکن است پدر در دورۀ بروزِ اضطرابِ جدایی احساس کند که شما و فرزندتان به او توجهی ندارید و وی در حاشیه قرار دارد و ارتباط بسیار نزدیک و دایمی شما با شیرخوار، فضایی را برای او باقی نمی گذارد. در این صورت به پدر اطمینان خاطر دهید که این ویژگی، خاص و مربوط به این دوره بوده و موقتی است. در ضمن از او بخواهید به اشکال دیگری به یاری شما بیاید.
یکی از بازی های بسیار مناسب برای دورۀ اضطرابِ جدایی، « دالی موشه » است. برای اینکه فرزندتان یاد بگیرد، اگر چیزی را نمی بیند به این معنا نیست که آن شی ء وجود ندارد. برای مثال می توانید ملافه ای را روی سر خود بکشید و سپس سرتان را از زیر ملافه خارج نمایید و به این طریق با او بازی کنید. اگر کودک کمی بزرگ تر است، می توانید تیله ای را زیر فنجان پنهان کنید و سپس با برداشتن فنجان، به وی نشان دهید که هنوز تیله سر جایش باقی است. اگر این کار را به شکل بازی و تفریح انجام دهید، فرزندتان آن را سریع تر می آموزد.