هنگامی که کودک راه رفتن آغاز می کند، اشیاء برایش جالب تر به نظر می رسند و بدن وقفه و خستگی به همه جا سرک خواهد کشید. از نظر او اشیاء وسیله ای برای بازی و تفریح هستند و از خُرد یا تکه تکه کردن آنها هم هیچ ابایی نخواهد داشت.
در این دوره کودک نمی تواند بخوبی صحبت کند، او فقط چند کلمه یاد گرفته است – که البته همیشه یکی از کلمات « نه » می باشد – و هنوز مهارت های جسمانی، ذهنی و اجتماعی کافی ندارد ( اولین مهارت ها را در نخستین روزهای مدرسه یاد خواهد گرفت ). بنابراین کودکِ نوپا در مرحلۀ بینابینی قرار دارد یعنی نه مانند دورۀ نوزادی ناتوان می باشد و نه مهارت های یک کودک دبستانی را آموخته است. گاهی هجده ماهگی تا سه سالگی دورۀ خوبی برای شما و کودکتان می باشد و گاهی هم برعکس زیرا برای اولین بار در این دوره است که شما با نحسی او مواجه می شوید.
تا پیش از هجده ماهگی دنیا برای کودک، مکانی شگفت انگیز است، که در آن باید به کشف مسایل پرداخت اما برای کودکِ نوپا چنین نیست؛ او بلافاصله متوجه می شود که در این دنیای شگفت انگیز هر کاری به دلخواه او پیش نمی رود و نمی تواند به تمامی خواسته هایش برسد.
کودکِ نوپا توانایی مقاومت در برابر وسوسۀ آزمایش کردن را ندارد بخصوص که اکنون توانایی جسمانی کافی برای انجام این کارها را نیز دارد. او از توانایی ها و امیالش آگاهی یافته و مطابق میل خود و به طور مستقل به انجام کارها می پردازد در حالی که هنوز برای داشتن ارادۀ مستقل آمادگی ندارد و بخشی از مغزش که وظیفۀ کنترل را برعهده دارد، هنوز به خوبی تکامل نیافته است. بنابراین اگر کودکِ نوپایتان بسختی تلاش می کند تا مستقل باشد ولی بشدت به شما وابسته است. حتی وقتی که فرزندتان چند جمله ای حرف می زند و به نظر می رسد که حرف های شما را می فهمد، مغز او متفاوت با مغز شما کار می کند. به خاطر بسپارید؛ کودکان حداقل تا دو و نیم سالگی نمی توانند بسیاری از کارها را انجام داده و بسیاری از مسائل را درک کنند.
دورۀ نوپایی یا همان دوره ای که هیچ وسیله ای از دست کودکتان در امان نیست شامل دو مرحله می باشد. مرحلۀ اول که در ابتدای آن – به طور معمول پیش از دو سالگی – بچه کنترلی بر خواسته های ناگهانی خود ندارد و اغلب از ناتوانی خود در انجام دادن خواسته هایش، سرخورده می شود اما در انتهای این دوره و آغاز مرحلۀ دوم – حدود سه سالگی یا کمی بعد از آن – کودکتان به اندازۀ کافی رشد کرده است که از وی انتظار داشته باشید تا حدی – نه خیلی زیاد – بر رفتارش کنترل داشته باشد.
دورۀ نوپایی، دوره ای چالش برانگیز است اما اگر انتظارهای بجا و مناسب از فرزند نوپای خود داشته باشید، دورۀ بدی نخواهد بود. کودکانِ نوپا اغلب غیرمنطقی و غیرقابل پیش بینی بوده و مادر و پدر را عصبی و خسته می کنند اما از طرف دیگر بامزه، دوست داشتنی، پُر محبت و سرشار از شور زندگی هستند. پس سعی کنید؛ تا حد امکان از دورۀ نوپایی فرزندتان لذت ببرید.
1-1 صبر در وجود آنان جایی ندارد. شاید بعضی از کودکانِ نوپا بتوانند چند لحظه تأمل کنند اما پیش تر آنها حتی یک دقیقه هم توانایی تحمل صبر را ندارند.
2-2 نمی توانند پیشاپیش تصمیم گیری یا مسئله ای را ارزیابی کنند پس کارهایشان ناگهانی و تکانه ای است و هیچ تصوری هم از احتمال وجود خطر یا وقوع اتفاقی ناگوار ندارند.
3-3 برخورد و رفتارشان تسلط و کنترل کافی ندارند.
4-4 معنای خطر را بخوبی درک نمی کنند.
5-5 دارای حافظۀ محدودی هستند در نتیجه باید همه چیز را بارها و بارها برایشان تکرار کنید.
6-6 معنای وعده و قول را متوجه نمی شوند و با توجه به اینکه احساس می کنند، باید بلافاصله به خواسته هایشان رسیدگی شود، ذهن آنها درگیر خواسته شان می شود. در نتیجه سعی نکنید، با آنها بحث نموده و آنان را متقاعد نمایید. البته اگر دوست دارید، می توانید با آنها کلنجار بروید اما مطمئن باشید، بی شک کسی که خسته می شود، خود شما هستید.
7-7 نمی توانند از بین چند گزینه یکی را انتخاب کنند، آنها معنی « یا این یا آن » را درک نمی کنند و ممکن است خواسته هایشان با هم هماهنگ نباشد برای مثال کودک در یک لحظه هم می خواهد کفشش را بپوشد و هم آن را از پا در بیاورد.
8-8 از درک تأثیر کارهایشان بر احساس های اطرافیان خود عاجزند. علاوه بر آن معنای نوبت را هم درک نمی کنند، برای مثال اگر به او بگوئید « اجازه بده برادرت هم کمی با ماشین بازی کنه بعد اونو به تو می ده » چنین برداشت خواهد کرد که ماشینش را برای همیشه از دست خواهد داد و در این هنگام است که شروع به داد و فریاد می کند. همچنین آنان همه چیز را در ارتباط و متعلق به خود می دانند یعنی نسبت به تمام اشیا احساس مالکیت می کنند پس نباید از آنها انتظار سهیم و شریک شدن با کسی یا قرض دادن چیزی را داشته باشید.
9-9 علاقه آنان به توجه و محبت شما بی انتهاست به طوری که اگر تمام روز را هم به آنان توجه نمایید، باز هم نیازمند دریافت محبت و توجه بیشتری خواهند بود. بنابراین آگاه باشید که در عمل نخواهید توانست کودک نوپایتان را از توجه و محبت سیراب کنید.
برای تعیین حد و حدود چه باید کرد ؟ استدلال، خواهش، تمنا، بحث و حتی التماس بر کودکِ نوپا بی تأثیر است. زیرا این روش ها زمانی مؤثر واقع می گردند که توانایی های ذهنی انسان به حد کافی رشد کرده باشد و این رشد پس از دورۀ نوپایی صورت می گیرد بنابراین از کودکانِ نوپا انتظار درک چنین مسایلی را نباید داشت.
سعی کنید؛ حد و حدود ها را قاطعانه و عادلانه تعیین کرده و نظم مشخصی را برقرار سازید اما باید بدانید به محض اینکه حد و حدود و روالی را که در نظر گرفته اید، تعیین و رعایت شد، کودک از انجام هیچ کاری برای بهم ریختن یا تغییر نظم و قانون شما – برای رسیدن به خواسته هایش – کوتاهی نخواهد کرد. در ضمن گاهی اوقات کودکِ نوپا از انجام کارهای جنون آمیز ابایی ندارد. به عنوان مثال کودکان دیگر را در راه پله ها هُل می دهد که این کار او شما را تا سر حد جنون، عصبانی و نگران می کند اما در واقع او این کارها را از روی شیطنت و خشونت انجام نمی دهد بلکه فقط احساس های خود را بروز می دهد زیرا هنوز توانایی ابراز آنها را در قالب کلماتِ مناسب، کسب نکرده است. البته هرگز نباید چشم خود را بر چنین رفتارهایی ببندید یا با این توجیه که برخی کارها وقتگیر است یا کودک با انجام دادن آن کار، همه چیز را به هم می ریزد، مانع تلاش های وی برای انجام امور مربوط به خودش شوید. زیرا اگر بچه هنگام غذا خوردن، صورت، میز و کف زمین را کثیف کرده یا از تمام سلاح کودکانِ نوپا – جیغ کشیدن، لگد زدن، پرتاب اشیا یا نحسی کردن و ... – استفاده نموده و تمام خانه را زیر و رو می کند، اتفاق خاصی روی نداده بلکه اصل مهم و حائز اهمیت این است که او اجازه نداشته باشد حرفش را به کرسی بنشاند و قوانین را زیر پا بگذارد. شما باید حد و حدود و خط قرمزهای مشخص و روشنی را تعیین کرده و به آنان ثابت کنید؛ هیچ تسلط و کنترلی بر شما ندارند و نخواهد داشت.
ثباتِ قدم و استمرار یکی از مهمترین نکات در تربیت کودکانِ نوپاست. فراموش نکنید، اگر تا پیش از این ودوره در مراقبت ها و توجه ها، رعایت حد و حدود و قوانین، بین شما و افراد دیگری که از بچه نگهداری می کنند، وحدت رویه وجود نداشت؛ فرزندتان نمی دانست که چگونه می تواند از این موضوع به نفع خود بهره برداری کند اما کودکِ نوپا بخوبی می داند چگونه باید تفرقه بیندازد و حکومت کند. او بسرعت برای به دست گرفتن کنترل اوضاع « تفرقه بیندازد و حکومت کن » را یاد می گیرد و اگر والدین و افرادی که از او مراقبت و نگهداری می کنند – با همدیگر – اتفاق نظر نداشته باشند و یا در قاطعیت شما – برحسب اینکه چقدر حوصله دارید – خللی وارد شود؛ بی تردید کودک این تزلزل را شناسایی می کند و از آن سوء استفاده خواهد نمود.
امکان ندارد که فرزند شما دوران نوپایی را پشت سر بگذارد اما یکی از آن نمایش هایی را که به طور معمول روی زمین اجرا می شود و به آن نحسی می گوییم، برایتان اجرا نکند، البته بعضی از آن ها استعداد بیشتری در این زمینه دارند و زودتر نحس می شوند! وقتی کودکِ نوپا با واقعیت دنیای بیرون مواجه می شود – که همیشه به خواسته هایش پاسخ مثبت داده نمی شود و شرایط به دلخواه او تغییر نمی کند – شروع به نحسی می نماید. عوامل بسیاری بر نحسی فرزند نوپای شما، مؤثرند اما همواره علت اصلی آن، نوعی احساس درماندگی ناشی از عدم توانایی کافی برای انجام امور مربوط به خودش، شرایطی که مطابق میلش نیست و یا به طور کلی کاهش تحمل عاطفی وی است. به هر حال علت این مسئله هر چه باشد، به محض فعال شدن چاشنی، انفجار صورت می گیرد.
نحسی کودک حتی در خانه برای والدین امری بسیار ناخوشایند است، حال تصور کنید اگر این مسئله در مغازه، ماشین، خیابان، خانۀ دیگران و یا به طور کلی خارج از منزل بیفتد، تا چه اندازه پدر و مادر را خجالت زده می نماید ولی باید منطقی برخورد کنید تا از جنجال های آینده جلوگیری شود.
به یاد داشته باشید؛ شما می توانید احساس درماندگی کودکِ نوپا یتان را کاهش دهید اما هرگز از بند آن به طور کامل رها نخواهید شد زیرا نحسی بخشی از فرآیند یادگیریِ اوست. با استفاده از شیوه های ذکر شده در این کتاب، گاهی اوقات می توانید از نحسی کودک جلوگیری کنید ولی باید بدانید، این کار برای همیشه میسر نیست. فراموش نکنید؛ زمانی که فرزندتان نحسی می کند، به هیچ وجه نباید خود را درگیر او کنید زیرا اگر درگیر نحسی کودکتان شوید و به او توجه نشان دهید؛ در واقع به وی ثابت کرده اید که نحسی، در جلب توجه شما مؤثر است و باید از آن به بعد منتظر باشید تا این نمایش بارها و بارها تکرار شود.
ممکن است کودک در هنگام نحسی و درست در زمانی که از شدت خشم در حال انفجار است و به قول معروف دیگر به هیچ چیز توجه نمی کند، با کارهایش موجبات ترس خود و در نهایت والدینش را فراهم سازد زیرا در این مواقع برخی از آنان به این سو و آن سو می دوند، جیغ می کشند، روی زمین می نشینند و یا می خوابند و پا یا مشت بر زمین می کوبند و برخی دیگر نیز سر خود را به شما و اثاثیۀ منزل می کوبند.
وقتی کودک شما نحسی می کند، باید :
1- ابتدا مطمئن گردید که کودکتان به خودش، دیگران و اسباب و اثاثیۀ منزل آسیبی وارد نمی کند.
2- سعی کنید، خونسرد و آرام باشید. عصبانیت شما فقط شرایط را وخیم تر خواهد کرد و اگر فکر می کنید؛ ممکن است کنترل خود را از دست بدهید، از اتاق خارج شوید چرا که در غیر این صورت، موجبات نحسی مجدد او را فراهم خواهید کرد.
3- برای استدلال و توضیح، وقت خود را تلف نکنید، او نمی خواهد حرف شما را بشنود، بنابراین به حرفتان گوش نخواهد کرد.
4- در نظر داشته باشید که در اغلب موارد بچه ها در محیطی امن و جدای از دیگران، زودتر از نحسی خارج می شوند اگر چه در برخی دیگر از کودکان، این مسئله وضعیت را بدتر و وخیم تر می کند.
5- وقتی مطمئن شدید که کودک نمی تواند به کسی یا چیزی آسیب برساند، از اتاق خارج شوید. کودکانِ نو پا وقتی بزرگتر می شوند برای اینکه بتوانند کار مورد علاقۀ شان را انجام دهند؛ نمایش نحسی را اجرا می کنند که بهترین راه خنثی کردن آن، بی تفواتی و بی توجهی به آنان می باشد.
کودکان نوپا بیش از حد به والدین می چسبند، به آسانی و راحتی از آنان جدا نمی شوند و به هیچ وجه دوست ندارند پدر یا مادرشان از اتاق بیرون بروند. شاید مسئله به شدتِ نُه ماهگی نباشد ولی بچه باید مطمئن باشد که شما در نزدیکی او حضور دارید و وی را با کسی که نمی شناسد یا به او اعتماد ندارد، تنها نمی گذارید. در نتیجه اگر او را در اتاق تنها بگذارید؛ شروع به فریاد کشیدن و گریه کردن می کند و اگر او را به آشنایان یا پرستاران بسپارید، بد خُلقی خواهد کرد.
بعضی کودکان آن چنان به دور شدن از شما، واکنش های هیجانی ( هیستریک ) نشان می دهند که والدین برای پرهیز از تکرار آن، کار و زندگی خود را تعطیل می کنند.
حتی ممکن است نگرانی آنان به والدین نیز سرایت کند، به حدی که پدر و مادر تصور می نمایند، پس از خروجشان از خانه، اتفاق ناگواری برای فرزندشان رخ خواهد داد.
1- کودک خود را از نزد یکی از آشنایان یا پرستاری که برای او آشناست و وی را دوست دارد، بگذارید اما او را با افراد نا آشنا یا غریبه تنها نگذارید.
2- از فردی که قرار است از کودکتان مراقبت نماید، خواهش کنید؛ مدتی پیش از رفتن شما در منزل حضور به هم رساند چرا که اگر به محض مراجعۀ فرد مورد نظر، خانه را ترک کنید؛ حضور آن شخص – با توجه به اینکه مصادف با رفتن شما و تنها ماندن کودک می شود – برای وی ناخوشایند بوده و کودک آن را به معنی جدایی از شما تلقی می کند.
3- هنگامی که قصد دارید از منزل خارج شوید، کودکتان را در آغوش بگیرید، ببوسید و بگوئید : « کارم که تمام شد، برمی گردم ».
4- با آرامش و رفتاری مناسب خانه را ترک کنید.
5- به خودتان یاد آوری نمایید؛ پیش از اینکه به خیابان برسید، گریۀ کودکتان به پایان خواهد رسید.
6- این شیوه را بارها و بارها و در موقعیت های مختلف تکرار کنید تا فرزندتان با این الگو آشنا شود و به آن خو بگیرد.