زمانی که انسان به این توانمندی می رسد که قادر است فرد دیگری را در عالم واقعیت بپذیرد، به شخص پُرتوانی برای یاری دادن به آن فرد مبدل می شود. صرف پذیرفتن آن فرد با همان خصوصیاتی که دارد، عامل مهمی را به وجود می آورد که در سایه آن فرد یاد شده می تواند رشد و پیشرفت کند، موفق به ایجاد تغییرات سازنده و فراگیری مهارت در حل مشکلات گردد، در جهت نیل به سلامت روان حرکت کرده، دارای کارآمدی و خلاقیت بیشتر شود و از بالاترین میزان توانایی های خود بهره مند گردد.
یکی از شگفتی های زندگی در این است که به محض اینکه انسان احساس می کند برای آنچه هست مورد پذیرش و تأیید قرار دارد، به این فکر می افتد چه تغییراتی را باید ایجاد کند، چگونه باید رشد کند، چگونه می تواند رفتاری متفاوت داشته باشد و چگونه می تواند از بالاترین گنجایش خود بهره مند شود.
پذيرفته شدن همانند بستر حاصلخیزی است که می تواند دانه کوچکی را به گل تبدیل کند. در حقیقت، گنجایشی را که در دانه وجود داشته، برای رشد و شکوفایی آزاد کند، در حالی که این گنجایش از پیش در آن دانه نهفته بوده است. در درون بدن یک کودک هم مانند آن دانه گنجایش رشد و تعالی وجود دارد. پذيرفته شدن همانند بستری حاصلخیز سبب می شود که کودک بتواند توان نهفته خود را نمایان کند.
این واقعیت که پذیرفته شدن فرزند، توسط والدین می تواند چنین تأثیر مثبتی در فرزند داشته باشد، عموماً از سوی والدین درک نمی شود اکثر مردم بر این باورند که پذیرفتن فرزند یعنی قبول اینکه او همین طور باقی بماند و بهترین روش برای اینکه فرزند بهتر از آنکه هست بشود، این است که به او بگویند در حال حاضر چه چیزهایی درباره اش قابل پذیرش نیست.
بنابراین بیشتر والدین از روش عدم پذیرش در تربیت فرزند خود استفاده می کنند و بر این باورند که این بهترین روش برای یاری دادن به آنهاست. در واقع، خاک یا بستری که این والدین برای رشد فرزندشان تدارک دیده اند، به جای مواد رشد دهنده سرشار از موادی نامطلوب چون زیر سؤال بردن، محاکمه، انتقاد، موعظه، نصیحت و تکذیب و امر کردن است که همه آنها پیام آور عدم پذیرش فرزندشان برای آنچه که هست، می باشد.
جملات دختر بچه سیزده ساله ای که تازه شروع به طغيان نسبت به ارزش ها و استانداردهای پدر و مادرش کرده بود، هنوز در ذهن من باقی است. او می گفت : پدر و مادرم به من می گویند که خیلی بدم و عقاید و نقطه نظرهایم بسیار احمقانه هستند و به خاطر رفتارم مرتباً بر بی اعتمادی آنها نسبت به من افزوده می شود. اگر قرار باشد همواره بد باشم و همه کارهایم به نظرشان احمقانه بیاید، پس چه بهتر که به رفتار کنونی ام ادامه دهم. »
این دختر بچه آن قدر هوش و درایت داشت که این گفته قدیمی را بفهمد : « اگر مکرراً به یک کودک بگوییم بد است، يقيناً بد از آب در خواهد آمد. کودکان غالباً همان می شوند که پدر و مادرشان آنها را خطاب می کنند. »
به غیر از واقعیت بالا، سخن گفتن از روی عدم پذیرش به خودی خود فرزندان را بیگانه می کند و سبب قطع گفت و گو با پدر و مادرشان خواهد شد و این باور را در آنان به وجود خواهد آورد که پنهان کردن و در خود نگه داشتن احساسات و مشکلاتی که دارند، کم درد سرتر است.
زبان پذیرش، درهای صمیمیت و گفت و گو کردن را برای فرزندان می گشاید. درمانگران و مشاوران خانواده عملاً نیرو و کارآیی فوق العاده زبان پذیرش را به اثبات رسانده اند. موفق ترین درمانگران و مشاوران خانواده آنهایی هستند که می توانند مراجعان خود را متقاعد کنند که واقعاً مورد پذیرش و تأیید هستند. از این روست که بسیاری اظهار می دارند در جلسات مشاوره اصلا احساس نمی کنند از سوی مشاور مورد محاکمه و قضاوت قرار دارند.
حتی می توانند آزادنه درباره بدترین اعمال خود سخن بگویند و مشاور بدون توجه به سخنان یا احساساتی که ابراز می کنند، آنان را مورد پذیرش و تأیید قرار می دهند. احساس پذیرفته و تایید شدن یکی از بارزترین عوامل مؤثر در رسیدن به رشد و ایجاد تغییر در رفتار در دوران مشاوره به شمار می آید.
و بر عکس، ما بارها از مشاوران شنیده ایم که عدم پذیرش غالباً درهای گفت و گو و تعامل را به روی مراجعه کننده می بندد و او را در حالت تدافعی و عدم صمیمیت قرار داده و مراجعه کننده را از بیان احساس و توجه به رفتارش می هراساند. به همین جهت، رمز موفقیت مشاوران در ایجاد تغییرات رفتاری رشد فکری برای کسانی که با مشکل رو به رو هستند، حذف عامل عدم پذیرش در رابطه با آنها و جایگزینی آنم با زبان پذیرش به گونه ای است که مراجعه کننده آن را در عالم راستی و واقعیت حس کند.
این واقعیت درباره والدين هم صادق است. زیرا نحوه انتخاب کلام در گفتمانشان تعیین می کند که آیا نسبت به فرزندشان یاری دهنده های مفید یا عاملی ناکام کننده هستند. پس پدر یا مادر موفق همانند مشاور موفق باید روش انتقال پذیرش و مهارت های مربوطه را فرا گیرد.
برخی از پدران و مادران شرکت کننده در دوره های آموزشی ما با نا امیدی می پرسند : « آیا امکان دارد فردی غیرحرفه ای مانند من توانایی فرا گرفتن مهارت های مشاوران حرفه ای را به دست آورد ؟ » سی سال پیش پاسخ ما به این پرسش منفی بود، اما امروزه نشان داده ایم که اکثر پدران و مادران می توانند روش مؤثر بودن در یاری دادن مؤثر به فرزندشان را بیاموزند. ما اکنون می دانیم که داشتن علم روانشناسی یا شناخت هوشمندانه خصوصیات انسان نیست، بلکه فرا گرفتن طرز گفت و گوی سازنده است که سبب موفقیت یک مشاور خانواده می شود.
روانشناسان روش بالا را « ارتباط درمانی » می نامند. یعنی اینکه پیام های خاصی وجود دارد که خاصیت درمانی و بهبود روانی دارند و به گیرنده آرامش و شادابی می دهند. او را به گفت و گو و درد دل کردن ترغیب کرده، به او کمک می کنند تا احساسات خود را بروز دهد، احساس ارزشمندی و عزت نفس کند و ترس و نگرانی در وجود او کاش یابد و برخورداری از رشد و تغییرات سازنده برایش آسان شود.
روش های مغایر این می توانند « غیر درمانی یا مخرب باشند و پیام های برخاسته از آن این احساس را به شنونده القا کنند که تحت محاکمه قراردارد و گناهکار است. این پیام ها شنونده را از ابراز احساس واقعی خود باز داشته، او را مورد تهدید قرار داده و به او احساس بی ارزشی و کاهش عزت نفس می دهند و با تحریک و تشویق او برای دفاع مصرانه از خصوصیات کنونی اش سد راه رشد و برخورداری وی از تغییرات سازنده می شوند.
از آنجایی که تنها تعداد بسیار کمی از پدران و مادران به طور عادی دارای مهارت های « ارتباط درمانی » هستند و غالباً از روش های سنتی تربیت فرزند پیروی می کنند، از این رو آنها ابتدا باید به فرایند کنار گذاشتن این گونه روش های مخرب ارتباطی بپردازند و در مراحل بعدی روش ارتباط سازنده را فرا گیرند. یعنی آنها در آغاز باید روش های متداول ارتباطی خود را آشکار سازند تا دریابند که نحوه گفت و گوی آنان تا چه میزانی مخرب و غیر درمانی است و پس از آن روش نوین برقراری ارتباط با فرزندان به آنها آموخته شود.
از دیدگاه دانشمندان علوم اجتماعی یک پیام می تواند « لفظی » ( یعنی حاکی از آنچه می گوییم ) یا « غير لفظی » ( یعنی حاکی از آنچه نمی گوییم ) باشد. پیامهای غیر لفظی از راه ایما و اشاره یا حالت صورت و سایر اندامها حرکت دهیم، کودک احتمالاً احساس می کند به او می گوییم خارج شود، مزاحم ما نشود، به طرف ما بیاید و یا به ما نزدیک تر شود. این علامت ها بسته به شکل آن هم می توانند نشان از پذیرش یا عدم پذیرش داشته باشند.