پرخاشگری نوجوانان | گهوارک

خشونت و بزهکاری در نوجوانان

خشونت و بزهکاری بمب های ساعتی نوجوان، بزهکاری نوجوانان سر به فلک کشیده - و بدتر هم می‌شود. این کلمات همراه با تصویر نوجوانی که به او دستبند زده بودند روی جلد شماره مورخ ۲۵ مارس ۱۹۹۶ مجله يو آس نیوز اند ورلد ریپورت به چشم می‌خورد. مقاله مزبور به تفصیل شرح می‌داد که چرا خشونت این قدر برای مردم آمریکا نگران کننده شده است. ترس از بزهکاری و خشونت بر جریان عادی زندگی بزرگسالان و کودکان تأثیر می‌گذارد. نظر سنجی هریس از دانش آموزان دبیرستانی نشان می‌داد که یک سوم آن ها دعواهایی کرده بودند که در آنها از اسلحه استفاده شده بود و بسیاری از آن ها از رفتن به پارک ها و محوطه های بازی خودداری می‌کردند. حتی کودکان ۷ تا ۱۰ ساله نیز نگران خشونت هستند و ترس از خشونت و مرگ دارند.

 

خشونت و مصرف مواد رابطه دارند؟

نوجوانانی که اسلحه حمل می‌کنند پانزده برابر بیشتر احتمال دارد کوکایین مصرف کنند و احتمال این که مشروب بخورند و ماريجوانا بکشند بیشتر است. در دیدگاه نوین موجود در خصوص خشونت و بزهکاری، این دو مقوله را یک مشکل رشدی می‌دانند که از همان سال های نخست به زندگی آغاز می‌شود، عوامل خطر در این رابطه عبارتند از خانواده، فرد همسالان، مدرسه و اجتماع، این عوامل غالباً با هم تعامل دارند و جدا کردن تأثیر آن ها از یکدیگر دشوار است.

 

فرایندها و روابط خانوادگی

کودکانی که توسط والدین خویش طرد می‌شوند، در خانواده های پر اختلاف بزرگ می‌شوند یا خیلی به آن ها رسیدگی نمی‌شود در معرض خطر بزهکار شدن هستند. خانواده های سردی که خیلی از فرزندشان انتقاد می‌کنند، کودکان بزهکار تولید می‌کنند. در اغلب موارد، پدر و مادرهای بزهکاران ، یا خیلی سختگیری و تنبیه می‌کرده اند یا خیلی سهل گیری. بین سوء رفتار با کودک و مشاهده خشونت توسط او در خانه و پرخاشگر شدن وی در آینده نیز رابطه هست.

 

عوامل فردی و همسالان

 

عوامل فردی و همسالان

نیمرخ های شخصیتی نوجوانان بزهکار با نیمرخ های شخصیتی نوجوانان غیر پرخاشگر فرق دارد. در جریان یک تحقیق، کلاس چهارمی هایی که عوامل زمینه ای مرتبط با بزهکاری داشتند شناسایی شدند. سپس وقتی ۱۲ یا ۱۳ ساله شدند، بزهکاران و غیر بزهکاران با هم مقایسه شدند. گروه بزهکاران، همدلی کمتری داشتند، خود محورتر و فریبکارتر بودند و قوه کنترل تکانه آن ها ضعیف بود. بزهکاران غضب آلود، از لحاظ اجتماعی گستاخ، نافرمان، ظنین و فاقد قوه خودگردانی بودند. آن ها انفجاری و تکانشی بودند و سابقه پرخاشگری داشتند. شاید تکان دهنده ترین تفاوت بزهکاران، همدلی نکردن آن ها بود؛ بسیاری از این نوجوانان نسبت به قربانی های خود دلسوزی نمی‌کردند. رفتار کنترل نشده این نوجوانان، همسالان و پدر و مادر و معلمان آنان را وادار به واکنش منفی می‌کند. عوامل خانوادگی بطور کلی زمینه خطر را برای خشن ها و غیرخشن ها فراهم می‌آورند و ویژگی های شخصیتی تعیین می‌کنند که چه کسی خشن بشود و چه کسی نشود. همسالان نقش الگو را بازی و رفتار های خشن را تقویت می‌کنند. کودکان و نوجوانان پرخاشگر دنبال همسالانی می‌گردند که خصوصیاتی مشابه خصوصیات خودشان داشته باشند و سپس رفتار پرخاشگرانه یکدیگر را تقویت می‌کنند.

 

مدرسه و عوامل اجتماعی

  

مدرسه و عوامل اجتماعی

مشاهده خشونت در خانه، مدرسه و اجتماع باعث می‌شود بسیاری از نوجوانان خشن شوند. نوجوانانی که در اجتماع اطراف خود زیاد خشونت می‌بینند ممکن است متقاعد شوند که خشونت بهترین راه حل برای رفع اختلاف نظرها، و در تمام عمر خویش تحت تأثیر خشونت باشند. 

 

عوامل محافظ

  

عوامل محافظ

تأثیر این عوامل بصورت انباشتی روی هم جمع می‌شوند و هر چه تعدادشان بیشتر باشد احتمال ارتكاب کودک به رفتارهای پرخاشگرانه و بزهکاری بیشتر خواهد شد. ولی باید مراقب باشیم در مورد این عوامل اغراق نکنیم. تمام کودکانی که در خانواده های خشن بزرگ می‌شوند در بزرگسالی خشن نمی‌شوند. در کنار عوامل خطر، عوامل محافظ هم تأثیر خود را می‌گذارند. خصوصیات شخصیتی خاصی مثل گرم بودن، انعطاف پذیری و اجتماعی بودن با کاهش بزهکاری رابطه دارند. خانواده هایی که حمایت، محبت و نظارت در آنها زیاد است فرزندان خود را در برابر خشونت محافظت می‌کنند. همسالانی که خشونت را قبول ندارند نیز نقش بازدارنده را بازی می‌کنند.

 

کنار گذاشتن خرافات و افسانه ها

این تصور و اعتقاد متعارف که نوجوانان از پدر و مادرشان می‌برند و بطور کامل به همسالان خویش متکی می‌شوند غلط است. تحقیقات نشان می‌دهند در مورد این باور متعارف که روابط والدین با نوجوانان یکسره نامناسب و کم است نیز باید تجدید نظر کرد. این تلقی که اکثر نوجوانان مرتکب رفتار ضد اجتماعی می‌شوند با مواد مخدر مصرف می‌کنند نیز جای تجدید نظر دارد. نوجوانان باید در تمامی جنبه های زندگی خود تصمیمات مهمی بگیرند و برای تصمیمات مهم آماده شوند. همانطور که دیدیم، والدین نباید رابطه خاص خود با فرزند خویش را در این مرحله قطع کنند، نظارت و راهنمایی بخشی از مسئولیت های پدر و مادرها هستند ولی نوجوانان باید آماده ورود به دوران مستقل بزرگسالی شوند. انتقاد مداوم، تنبیه شدید و هشدار دادن های سفت و سخت غالبأ بی تأثیرند خصوصاً اگر در خانواده ای سرد و خشن صورت بگیرند. نوجوانان غالبأ تحت تأثیر دیده ها و تجارب خویش قرار می‌گیرند. پس ارتباط برقرار کردن با آنها بسیار مهم است.