مبانی پذیرفتن و پذیرفته شدن | گهوارک

مبانی پذیرفتن و پذیرفته شدن

مبانی پذیرفتن و پذیرفته شدن

دختر پانزده ساله ای که با من جلسه مشاوره داشت، در پایان جلسه از جا برخاست و پیش از خارج شدن از اتاق با کمی درنگ چنین گفت : « خوشحالم از اینکه می توانم با کسی درباره احساس واقعی خودم حرف بزنم، تا به حال با هیچ کس درباره این قبیل مطالب سخن نگفته بودم، بسیار خوشحالم هرگز نمی توانم با پدر و مادرم این گونه حرف بزنم. »

پدر و مادر پسر بچه شانزده ساله ای که در مدرسه با ناکامی روبه رو است، از من چنین سؤال کردند : « ما چگونه می توانیم فرزندمان را راضی کنیم که حرف دلش را با ما بزند ؟ نمی دانیم او چگونه فکر می کند. ما می دانیم که او ناراحت است اما نمی دانیم در ذهن او چه می گذرد. » 

دختر سیزده ساله دوست داشتنی و باهوشی را که اخیراً به اتفاق دو دختر از دوستانش از خانه فرار کرده بود، نزد من آورده بودند. او دربار رابطه با مادرش چنین می گفت : رابطه من و مادرم به جایی رسیده بود که حتی راجع به مسائل پیش پا افتاده درسی ام هم نمی توانستیم با هم صحبت کنیم.

مثلاً یک بار من در امتحان رد شده بودم و از ترسم به او گفتم امتحانم زیاد خوب نشده و او در واکنش گفت : چرا خوب نشده و سپس از دست من شدیداً عصبانی شد و من هم از آن به بعد شروع به دروغ گفتن کردم. من دوست نداشتم دروغ بگویم، ولی این کار را می کردم و در نتیجه کار به جایی رسید که دروغ گفتن دیگر برایم قبحی نداشت. در آخر مانند دو آدم کاملاً متفاوت با هم حرف می زدیم و هیچ یک از ما احساس و افکار واقعی مان را ابراز نمی کردیم. »

نمونه های فوق درباره قطع گفتمان فرزندان با پدران و مادرانشان و خودداری آنان از ابراز آنچه در ذهنشان می گذرد، کمیاب نیست. بسیاری از کودکان به این باور می رسند که گفت و گو و درد دل کردن با والدین بی فایده و دردسر آور است. از این رو، بسیاری از والدین هزاران فرصت مناسب برای یاری دادن به فرزندانشان را از دست می دهند. چرا تعداد کثیری از فرزندان از یاری گرفتن از پدر و مادر خود چشم پوشی می کنند ؟ چرا فرزندان از مطرح کردن مسائلی که آنها را رنج می دهد، خودداری می کنند ؟ و چرا تعداد بسیار اندکی از پدران و مادران می توانند روابط صمیمی و یاری دهنده ای با فرزندان خود داشته باشند ؟

و بالاخره، چرا برای فرزندان گفت و گو و درد دل کردن با مشاورین حرفه ای آسان تر از گفت و گو با پدران و مادرشان است ؟ و این مشاورین چه روش متفاوتی را در پیش می گیرند که آنان را در ایجاد روابطی مفید و یاری دهنده با کودکان توانمند می سازد ؟

روانشناسان در سال های اخیر پاسخ هایی برای این سؤالات یافته اند و در سایه تحقیق و تجربیات بالینی آگاهی های بسیار ضروری برای ایجاد روابط مؤثر و یاری دهنده میان والدین و فرزندان به دست آمده است. شاید مهم ترین این دستاوردها « زبان پذیرفتن و پذیرفته شدن » باشد.