چگونه دعواهای فرزندانم را پایان ببخشم؟ | گهوارک

چگونه دعواهای فرزندانم را پایان ببخشم؟ | گهوارک

0 دیدگاه 28 تیر 1400 چاپ خبر بازدید: 1705
برداشتن چیزی بدون اجازه به‌احتمال‌قوی موجب دعوا می‌شود. اگر شیء قرض گرفته‌شده گم شود یا آسیب ببیند یا پس داده نشود، صاحب آن حق دارد ناراحت شود و مقصر لازم است خسارت را جبران کند. خوب است در خانه برای قرض گرفتن قوانینی محکم و جدی وضع کنید و مصر باشید که کسی بدون اجازه گرفتن وسایل کسی را برندارد.

داد و بیداد و درگیری، چنگ زدن و گاز گرفتن

بنا بر لطیفه‌ای قدیمی، ۹۹ درصد از هم شیرها با هم دعوا می‌کنند و آن‌ یک درصد دیگر هم دروغ می‌گویند. خواهرها و برادرها با هم درگیر می‌شوند، دعوا می‌کنند و از هم شکایت می‌کنند. وقتی خیلی خشمگین می‌شوند یکدیگر را می‌زنند. بچه‌هایی که زبانی تند و تیز دارند، ترجیح می‌دهند از زبان خود به‌ عنوان اسلحه استفاده کنند و سر به‌ سر هم شیر خود بگذارند یا روی او اسم بگذارند. خواهرها یا برادرهای کوچکتر هم در ناله و شکایت کردن متخصص می‌شوند، چون می‌دانند بزرگترها نگران می‌شوند و می‌دوند تا از این کوچولوی زبان‌ بسته حمایت کنند.

  پرخاشگری

 

خبر خوب

 می‌خواهید خبر خوب را بشنوید؟ طبیعی است. در واقع بگو و مگو کردن کاملاً طبیعی است. البته خبر بد این است که بچه‌های شما که کاملاً طبیعی هستند بر سر همه‌ چیز دعوا خواهند کرد و از دعوا کردن دست نخواهند کشید تا آنکه یکی از آن‌ها سرانجام خانه را ترک کند! همه هم شیرها گهگاه باهم دعوا می‌کنند و بعضی از هم شیرها نیز تقریباً به‌ طور دائم در حال دعوا کردن می‌باشند. متأسفانه این مقاله نمی‌تواند برای پایان بخشیدن به دعواهای بین هم شیرها یک فرمول فوری و جادویی ارائه دهد. تنها تضمین برای پیشگیری از دعواهای بین هم شیرها این است که فقط یک فرزند داشته باشید. این مقاله فقط می‌تواند به شما کمک کند که دلیل دعوا کردن آن‌ها را درک کنید و ابزارهای مفیدی در اختیارتان قرار دهد تا آسیب‌های ناشی از دعواهای آن‌ها را محدود کنید.

 

 با دعواها چگونه رو به‌ رو شویم؟

 یک‌ ضرب المثل قدیمی ایرلندی می‌گوید که دعوا کردن از تنها بودن بهتر است. پس وقتی فرزندانتان باهم دعوا می‌کنند سعی کنید از منظر گسترده‌تری به موضوع نگاه کنید. دعوا کردن تا حدی می‌تواند نشانه یک رابطه سالم باشد. چند سال پیش با خانواده‌ای برخورد کردم که دو فرزند نوجوانشان به مدت شش ماه باهم حرف نمی‌زدند. تنها تعاملی که دخترشان حاضر بود با برادرش داشته باشد این بود که سر میز شام، مؤدبانه از او بخواهد که نمکدان یا ظرف غذا را به او بدهد، این دختر نوجوان در بقیه اوقات، برای پرهیز از رویارویی با برادرش، اتاق را ترک می‌کرد یا اگر برادرش سعی می‌کرد سر صحبت را با او باز کند، جوابش را نمی‌داد. والدینشان از این وضع ناراحت بودند، اما چیزی که باعث شد برای حل این مشکل از یک متخصص کمک بگیرند، این بود که پسرشان حتی نمی‌توانست خواهر خود را به دعوا کردن وادار کند.

 

سؤال خیلی مهم؛ چرا همیشه در حال دعوا کردن هستند؟

 کودکان نیز درست مثل بزرگ‌سالان هنگامی‌ که نمی‌توانند به خواسته خود دست یابند احساس ناکامی می‌کنند. کودکان، برخلاف بزرگ‌سالان، هنوز نیاموخته‌اند که احساسات پرخاشگرانه خود را در مسیرهای قابل‌ قبول هدایت کنند، اما به‌ سرعت می‌آموزند که پرخاشگری کردن با همه اعضای خانواده، آن‌ها را به خواسته‌شان نمی‌رساند. اگر مامان يا بابا اجازه ندهند طبق خواسته خود پیش بروی، چاره چندانی وجود ندارد و باید نظر آن‌ها را قبول کنی. هر چه باشد مامان و بابا بزرگتر و قویترند. آن‌ها می‌توانند پول‌ توجیبی تو را ندهند یا اجازه ندهند تلویزیون تماشا کنی. اما اگر خواهر یا برادری که فقط چند سالی بزرگتر یا کوچکتر است، برای شما ناراحتی ایجاد می‌کند، احتمالاً می‌توانی با او درگیر شوی و با استفاده از زور به خواسته‌ات برسی. اغلب دعواها بی‌خطرند و بیش از اینکه تهدید آمیز باشند، فقط عصبی‌ کننده‌اند، هدف‌های اصلی والدین این است که سروصدای دعواها را بخوابانند، مانع از آن شوند که بچه‌ها به هم آسیب برسانند و سپس به آن‌ها کمک کنند که مشکلاتشان را به شکلی دوستانه حل کنند و برای یافتن راه‌ حل‌هایی تلاش نمایند که در طولانی‌ مدت جواب بدهد. دلیل دعواهای هم شیرها هر روز و هر ساعت عوض می‌شود. آنچه در ذیل می‌آید، بعضی از علل اصلی دعواها و روش‌هایی برای تشخیص دادن آن‌هاست.

 

بازی‌های خشن و پر و صدا

 روش تشخیص

 اغلب با شنیدن صدای ترق! آخ! آی! می‌توانید این‌ جور دعواها را تشخیص بدهید و متوجه می‌شوید که بچه‌ها برای لذت بردن با هم کشتی می‌گیرند. در این‌ جور بازی‌ها اغلب صدای خنده بچه‌ها هم شنیده می‌شود. اخیراً به سفر رفته بودیم و هنگام قدم زدن در فضای سبز اطراف هتل سروصدا و داد و قال زیادی را از لا به‌ لای علف‌ها شنیدیم. ناگهان سروکله یک دوجین میمون از لای تپه‌ها پیدا شد که از درخت‌ها بالا می‌رفتند، دنبال هم می‌کردند، هیجان‌ زده سروصدا می‌کردند و یکدیگر را تحریک می‌کردند، قدر مسلم در حال بازی گرگم‌ به‌ هوای میمونی بودند و از بازی خود نیز به‌ شدت لذت می‌بردند. اگر بدنشان از پشم پوشیده نشده بود، نمی‌شد بین آن‌ها و بچه‌هایی که در پارک بازی می‌کنند تفاوت قائل شد. بچه‌ گربه‌ها، بچه خرس‌ها و بچه میمون‌ها - و به‌طورکلی بچه‌های تمام پستانداران - را هنگام بازی کردن باهم تماشا کنید: انگار از بازی کردن و بالا رفتن از سر و کول هم و کشتی گرفتن لذت می‌برند. بچه‌های انسان همین طورند. یکی از بچه میمون‌ها جلوی چشم ما با انگشتش به یکی دیگر از بچه میمون‌ها اشاره کرد و چیزهایی گفت. نمی‌دانم چه گفت، اما مطمئناً در تعریف و تمجید از او نبود، چون میمون‌های دیگر بلافاصله شروع به کشتی گرفتن و بازی با او شدند. درست مثل بچه‌های انسان! در خانه ما وقتی بچه‌ها کوچک بودند، صبح روزهای تعطیل ما اغلب با صدای داد و قال و فریاد و گهگاه با صدای ضربه خوردن بچه‌ها آغاز می‌شد. سه فرزندمان روی تخت دو نفره ما «کشتی» بازی می‌کردند. آن‌ قدر روی تخت باهم کشتی می‌گرفتند تا یکی از آن‌ها به روی زمین می‌افتاد. سروصدای زیادی به راه می‌انداختند و گاهی یکی از آن‌ها داد می‌زد، چون به‌شدت به زمین می‌خورد، اما همیشه به آن‌ها خیلی خوش می‌گذشت. بازی‌های خشن و پر سروصدا بی‌خطر و لذت‌ بخش‌اند و معمولاً کسی از این بازی‌ها آسیب نمی‌بیند. بچه‌ها عاشق این بازی‌ها هستند، به‌ خصوص پسرها! البته دخترها هم دوست دارند به این بازی‌ها بپیوندند. اگر سروصدای آن‌ها شما را کلافه می‌کند، برای خودتان یک‌ گوشه ساکت پیدا کنید یا آن‌ها را بفرستید در جای دیگری بازی کنند. هنگامی‌ که باهم دست به بازی‌های خشن و پر سروصدا می‌زنند، بگذارید به بازی‌ شان ادامه دهند، مگر اینکه احساس کنید ممکن است آسیب ببینند.

  بازی کودک

مراقب باشید به بهانه بازی یکدیگر را اذیت نکنند

 کشتی گرفتن اگر کسی آسیبی نبیند، اشکالی ندارد، اما گاهی در باطن امر اهداف دیگری وجود دارد. یکی از دوستانم برایم تعریف کرد که وقتی بچه بود، برادر بزرگترش همواره به بهانه بازی و کشتی به او زور می‌گفته است. ممکن است والدین فکر کنند که بچه‌ها به بازی مشغول‌اند و موضوع را جدی نگیرند، اما طفلک بچه‌ای که از خواهر و برادرش مشت و لگد می‌خورد و این بازی برایش هیچ لذتی ندارد!

 او شروع می‌کرد به کشتی گرفتن با من - ابتدا فقط بازی بود - اما همیشه جایی می‌رسید که واقعاً به من آسیب می‌زد، مثلاً یا بازویم را می‌پیچاند یا مرا به زمین می‌زد. وقتی والدینم ما را می‌دیدند، لابد پیش خود می‌گفتند: «خوب، این بازی پسرانه است». آن‌ها هیچ‌وقت از من نپرسیدند که آیا از این بازی خوشم می‌آید یا نه؛ هیچ‌وقت هم به برادرم نگفتند که از آسیب زدن به من دست بردارد. گرچه گاهی از ما می‌خواستند کمتر سروصدا کنیم. اگر اعتراض می‌کردم و می‌گفتم دردم می‌آید، برادرم می‌گفت: «دارم با تو شوخی می‌کنم.» در چنین مواقعی والدینم برادرم را وادار می‌کردند از کارش دست بردارد. البته بار دیگر بازهم همین کار را می‌کرد.

 به‌ محض اینکه متوجه زورگویی یکی از فرزندانتان به فرزند دیگر شدید، آن را ریشه‌ کن کنید. اگر کشتی بچه‌ها به دعوا و درگیری و خشونت منجر شد، بلافاصله مداخله کنید.

 

وقتی بچه‌ها عصبی و خسته‌اند

 روش تشخیص

 بچه‌ها قبل از اینکه این‌ جور دعواها را شروع کنند خسته و غرغرو می‌شوند. اغلب این دعواها در پایان یک روز پرکار و خسته‌کننده یا در پایان یک سفر طولانی رخ می‌دهند. دعوا معمولاً بر سر چیزی شروع می‌شود که اگر فرزندانتان شاداب و سرحال بودند هرگز به آن اهمیتی نمی‌دادند.

 

 تب اتاقک و افسردگی روز جمعه

 چند روز پیش مطالب جالب اما ناراحت‌کننده خواندم: تعداد خودکشی‌هایی که در روزهای جمعه رخ می‌دهد، بیش از تعداد خودکشی‌های روزهای دیگر است. اگر تعداد قتل‌ها هم بیشتر باشد، جای تعجب ندارد. ما در خانواده خودمان یک قانون طلایی وضع کرده بودیم که همیشه روزهای جمعه با فرزندانمان به فعالیتی جدی بپردازیم. هوا هر چه بود، چه بارانی و چه سرد، همیشه روزهای جمعه از خانه بیرون می‌رفتیم. در غیر این صورت در پایان روز، خانه پر از صدای جیغ‌ و داد می‌شد ... یعنی جیغ‌ و داد والدين. ما این پدیده را افسردگی روز جمعه می‌نامیدیم. عده‌ای هم آن را «تب اتاقک» می‌نامند. این وضعیت بر اثر ماندن در فضایی کوچک برای مدتی طولانی در کنار افراد دیگر به وجود می‌آید. اگر بچه‌ها بیش‌ از حد داخل خانه بمانند و مجرایی برای تخلیه انرژی‌هایشان نداشته باشند، کشتی بازی به دعوای واقعی تبدیل می‌شود و به اعصاب همه فشار می‌آورد.

 ایام هفته و ساعات روز، همه بر روحیه و خلق‌ و خوی افراد تأثیر می‌گذارند. بعضی از افراد هنگام خستگی پرتنش و تحریک‌پذیر می‌شوند، بعضی نیز هنگام گرسنگی غیر قابل‌ تحمل‌اند. بعضی از افراد اول صبح سرحال نیستند. اگر بلافاصله پس‌ از آنکه بیدار شدند با آن‌ها صحبت کنید، بدخلق و عصبی‌اند، اما چند ساعت بعد خوش‌ خلق و خوش‌ برخورد می‌شوند.

 

مرا تنها بگذارید. امروز برای من روز بدی بوده است.

 اگر بچه‌ها روز بدی را در مدرسه بگذرانند، مثل ما که گاهی در محل کار روز بدی را می‌گذرانیم، احساس خستگی و بی‌ رمقی می‌کنند. در چنین شرایطی ناراحتی‌های کوچک و معمولی مایه دعوا می‌شوند. پیش‌بینی و برنامه‌ریزی به پیشگیری از این دعواها کمک می‌کند. اگر فرزندانتان در پایان روزهایی که در مدرسه برنامه‌ای سنگین دارند، بیشتر دعوا می‌کنند، برای عصر آن‌ها فعالیت‌هایی را برنامه‌ریزی کنید که به تخلیه و آرام شدنشان کمک کند. مطالعه، گوش کردن به قصه یا تماشای تلویزیون - البته به‌ جز برنامه‌های خشن - همه این فعالیت‌ها مناسب و آرام هستند. اگر دختر شما (مثل دختر من) از صبح خوشش نمی‌آید، از همه افراد خانواده بخواهید به او فرصت بدهند و نزدیک ظهر به سراغش بروند.

 

جلب‌ توجه 

 روش تشخیص

 هنگامی‌که بچه‌ها به این نوع دعواها مشغول می‌شوند، آنچه آن‌ها را لو را می‌دهد، حضور شماست. هنگام دعوا کردن نیز زیر چشمی شما می‌پایند و تمام مدت منتظر واکنش شما هستند. گاهی هدف از این نوع دعواها به دردسر انداختن خواهر یا برادر دیگر است. دعوا راه انداختن اغلب زمانی رخ می‌دهد که حوصله یکی یا هردوی بچه‌ها کمی سر رفته باشد؛ با دعوا کردن به‌ طور قطع شرایط از یکنواختی و کسالت در می‌آید و با کشیده شدن پای والدین به این میان، اوضاع هیجان‌انگیز می‌شود.

 

به ما توجه می‌کنید؟

 مادری همراه دو پسرش سوار قطار می‌شود. مادر مشغول مطالعه مجله می‌شود و پسرها کتاب و مداد و کاغذ دارند. حوصله پسرها سر می‌رود و سعی می‌کنند که مادرشان را به گفت‌وگو بکشانند، اما مادر غرق در مطالعه است. پسرها در حالی‌ که زیر چشمی مادر را می‌پایند شروع به انگولک کردن هم می‌کنند. یکی از آن‌ها داد می‌زند: «مامان، من را نیشگون گرفت!» مادر که عصبی شده است، سرش را بلند می‌کند، آهی می‌کشد و مجله‌اش را زمین می‌گذارد و تمام توجه خود را به آن‌ها مبذول می‌دارد. وقتی فرزندانتان برای جلب‌توجه شما باهم دعوا می‌کنند، اگر صحنه را ترک کنید، شاید دعوای آن‌ها هم قطع شود، اطمینان حاصل کنید که در غياب شما کسی آسیب نخواهد دید. اگر طاقت سروصدایشان را ندارید آن‌ها را از هم جدا کنید. در دعوایشان مداخله نکنید و اگر فریاد زدند که تقصیر من نیست یا اون اول شروع کرد به فریادشان گوش نکنید، چون شما را به جنون خواهند کشاند. به اتاق دیگری بروید و تلویزیون را با صدای بلند روشن کنید. بچه‌ها هم باید بتوانند به‌ تناسب سن و سالشان به حقوق والدینشان احترام بگذارند، والدین نیز گاهی به سکوت و آرامش نیاز دارند.

 

رئیس بازی درآوردن و دستور دادن

 روش تشخیص

 عباراتی که هنگام این نوع دعواها می‌شنوید، چنین است: «این کار را بکن!» و به دنبالش: «نه خیر دلم نمی‌خواهد!» و جرقه دعوا زده می‌شود. دیر یا زود عبارت‌های زیر را نیز خواهید شنید: «مگر تو رئیسی؟!» یا «حق نداری به من دستور بدهی!»

 در جشن تولد کیم که پنج‌ ساله شده است، خواهر بزرگترش، تئو، به‌ خوبی بچه‌ها را کنترل می‌کند و بازی‌های آن‌ها را به‌ طور مؤثری مدیریت می‌کند. او مانند یک سرلشگر با حالتی رئیس مآبانه به بچه‌های کوچکتر دستور می‌دهد. بچه‌ها از سر ضعف دستورهای او را رعایت می‌کنند آخر هر چه باشد او دختر بزرگ است. فاصله سنی کیم و تئو سه سال است و تئو در خانواده به «خانم کوچولوی رئیس» معروف است؛ اما زمانی می‌رسد که تئو نتواند اقتدار گذشته‌اش را برای کیم حفظ کند، در این زمان است که دعواهای آن‌ها آغاز خواهد شد.

 

 

«من بزرگترم پس من رئيس هستم!»

 بچه‌های بزرگتر فکر می‌کنند که به خاطر سنشان از حقوق خاصی برخوردارند، ممکن است فرزند بزرگتر شما دوست داشته باشد که به فرزند کوچکترتان دستور بدهد و در همه کارها حکم رئیس را داشته باشد. اگر هم شیر کوچکتر طبیعتی ملایم داشته باشد، ممکن است رفتار رئیس مآبانه فرزند بزرگترتان را بپذیرد، به‌ ویژه اگر فاصله سنی‌شان زیاد باشد. اگر فاصله سنی‌شان کم باشد یا اگر فرزند کوچکتر اهل ابراز وجود باشد، برتری فرزند بزرگترتان را به چالش خواهد کشید. بچه‌ها برای این گهگاهی از مشت‌هایشان نیز استفاده می‌کنند. شما و همسرتان می‌توانید فرزند بزرگتر خود را تشویق کنید که باهم شیر کوچکترش برخورد ملایم‌تر و سیاستمدارانه‌ای داشته باشد و بدین ترتیب می‌توانید از بروز این چالش پیشگیری کنید. به فرزند بزرگترتان توضیح بدهید که اگر برخوردش با فرزند کوچکتر رئیس مآبانه باشد و به او دستور بدهد، فرزند کوچکتر نیز به‌ طور طبیعی مقاومت خواهد کرد. به خانم کوچولو یا آقا کوچولوی رئیس خودتان روش‌های ملایم‌تری را برای جلب همکاری خواهر یا برادر کوچکترش بیاموزید.

 

 

وسایل و شراکت 

 روش تشخیص

 احتمالاً رایج‌ترین علت برای بروز دعوا بین خواهرها و برادرها، درگیری بر سر وسایل مشترک است، عبارت‌های کلیدی‌ای که بچه‌ها در این مواقع به کار می‌برند، چنین می‌باشند: «اون را بده به من!»، «اون مال منه!»، «من اول برش داشتم!»، حتی اگر چیزی مشترک نباشد و تنها به یکی از بچه‌ها تعلق داشته باشد، نیز ممکن است باعث دعوا شود: «من فقط آن را قرض گرفته بودم!» یا «فقط داشتم نگاهش می‌کردم!» «آن مال من است!» «من اول آن را برداشته بودم!»

 اسکات سه‌ ساله با مکعب‌هایش مشغول بازی است. ناتان چهار ساله پرسه زنان می‌آید و سعی می‌کند با او همبازی شود. اسکات عصبانی می‌شود و سعی می‌کند تمام مکعب‌هایش را در بغل بگیرد تا نتان نتواند با آن‌ها بازی کند. ناتان مکعب‌هایی را که از دست اسکات می‌افتد، بر می‌دارد و اسکات سعی می‌کند آن‌ها را به‌ زور از ناتان پس بگیرد. این رفتار عادی بچه‌های نوپا است. نوار را با سرعت به جلو می‌بریم: اسکات چهارده‌ ساله و ناتان پانزده‌ ساله به تماشای تلویزیون مشغول‌اند. برنامه‌ای که باهم تماشا می‌کردند تمام می‌شود و ناتان کانال را عوض می‌کند تا یک برنامه موسیقی تماشا کند. اسکات شکایت می‌کند: «من نمی‌خواهم موسیقی ببینم؛ می‌خواهم مسابقات اتومبیل‌رانی فرمول یک را ببینم» سپس کنترل را از دست ناتان می‌قاپد و کانال را عوض می‌کند. ناتان از جا می‌پرد، به سمت تلویزیون می‌رود، کانال را دوباره عوض می‌کند و کانال دلخواهش را می‌آورد و با بازوان گسترده جلوی تلویزیون می‌ایستد: این هم رفتار عادی نوجوانان است!

  مالکیت کودک

 

در همه‌ چیز عادلانه شریک شوید

 آیا این موقعیت برایتان آشناست؟

- حالا نوبت من است که با کامپیوتر بازی کنم.

۔ صبر کن کار من تمام بشود.

- آهای تو یک بازی جدید را شروع کردی.

- نخیر تو حواسم را پرت کردی و باعث شدی بازی قبلی را خراب کنم.

- نخیر الان نوبت من است! همین حالا!

- ببین، بازهم باعث شدی خراب کنم. حالا باید دوباره از اول شروع کنم.

- الآن دیگر نوبت من است. چقدر تو بدی!

- نخیر! شق!

- آی مامان ...

دعواها کمتر بر سر مالکیت صرف رخ می‌دهند. بعضی از چیزها مصرف و استفاده همگانی دارند، مثلاً حمام، دستشویی، تلفن، کامپیوتر و تلویزیون برای استفاده مشترک از این چیزها باید مذاکره و مصالحه کرد. اگر نتوانید روشی را برای استفاده مشترک از این وسایل به وجود بیاورید، بر سر اینکه چه کسی و در چه زمانی از چه چیزی استفاده کند، درگیری بروز خواهد کرد.

 

 

آموختن همکاری در بازی به زمان نیاز دارد.

 اگر فرزندانتان بر سر اینکه چه کسی تا چه مدتی می‌تواند از کامپیوتر استفاده کند، مصرانه به آن‌ها بگویید که اگر خودشان نتوانند راه‌ حل مناسبی پیدا کنند، هیچ‌ کدام حق ندارد از آن استفاده کند. تلویزیون نیز مشمول همین قاعده است، اگر یکی از بچه‌ها، درست وقتی‌ که بچه‌های دیگر به یک برنامه علاقه‌مند شده‌اند، شروع به تغییر دادن کانال‌ها بکند، به‌ طور حتم دعوا و درگیری پیش می‌آید. بازهم بهترین روش یافتن راه‌ حلی توسط خود بچه‌هاست، البته تأکید کنید که اگر نتوانند به راه‌ حل دست یابند، هیچ‌ کدام اجازه ندارد تلویزیون تماشا کند. برای اینکه بچه‌ها شراکت را بیاموزند، زمان لازم است و بعضی از اشیای با ارزش وجود دارد که کسی حاضر نیست در استفاده از آن‌ها با دیگران شریک شود. والدین علاقه‌مندند که فرزندانشان سخاوتمند باشند و گاهی نیز وقتی فرزندشان تمایلی به شراکت ندارد، سعی می‌کنند او را به شراکت مجبور کنند. این کار همیشه مفید نیست، نمی‌توانید کسی را مجبور کنید که سخاوتمند باشد، به‌ خصوص اگر شیء مورد نظر برای او ارزشمند باشد. در نظر بگیرید که احتمال دارد آن شیء آسیب ببیند، به‌ ویژه اگر بچه‌های کوچکتر بخواهند با آن سر و کار داشته باشند.

 

 

برداشتن و قرض گرفتن

 گفت‌وگوی زیر یک گفت‌وگوی رایج بر سر برداشتن یا قرض گرفتن است.

- تو گردن بند من را به گردنت انداخته‌ای؟

- خوب که چه؟! من فقط آن را قرض گرفته‌ام. تو که نمی‌خواستی الآن از آن استفاده کنی.

- هر چه باشد، مال من است، آن را دربیاور.

- چقدر خودخواهی، اگر مال من بود، حتماً آن را به تو قرض می‌دادم.

- نه خیر، تو همیشه به اتاق من میروی و وسایلم را برمی‌داری. چرا دست از چیزهای من برنمی‌داری؟ همین الآن گردنبندم را پس بده!

- خسیس کنس! اصلاً چه کسی گردن بند بی‌ارزش تو را خواسته؟

مادر من چهار خواهر داشت. آن‌ها پول زیاد یا لباس‌های زیبای چندانی نداشتند و شعارشان در خانه این بود: «هر که سحر خیزتر باشد بهترین لباس را می‌پوشد.» سحر خیزترین خواهر اولین کسی بود که خانه را ترک می‌کرد تا وقتی خواهرانش متوجه می‌شدند که او لباس مورد علاقه آن‌ها را پوشیده است، از خشم آن‌ها در امان باشد!

 

 

دست نزن!

 برداشتن چیزی بدون اجازه به‌ احتمال‌ قوی موجب دعوا می‌شود. اگر شیء قرض گرفته‌ شده گم شود یا آسیب ببیند یا پس داده نشود، صاحب آن حق دارد ناراحت شود و مقصر لازم است خسارت را جبران کند. خوب است در خانه برای قرض گرفتن قوانینی محکم و جدی وضع کنید و مصر باشید که کسی بدون اجازه گرفتن وسایل کسی را برندارد. علاوه براین، بهتر است روشی را به اجرا بگذارید که اگر وسيله قرض گرفته‌ شده گم شود یا آسیب ببیند، کسی که آن را قرض گرفته ملزم به جبران خسارت باشد. اعمال این قانون در آینده به‌ عنوان مانعی در برابر قرض گرفتن عمل می‌کند.

 

 

دور از دید، دور از وسوسه

 یک‌ ضرب المثل دانمارکی می‌گوید: «لانه سگ جای مناسبی برای نگه‌داشتن سوسیس نیست.» اگر اشیای ارزشمندتان را در دسترس آن کوچولو قرار بدهید، حتماً قرض گرفته خواهند شد. اگر یکی از فرزندانتان به‌ طور مکرر وسایل خاصی مانند قیچی یا چسب را قرض می‌کند، شاید وقت آن رسیده باشد که برای او این وسایل را به‌ طور جداگانه تهیه کنید.

 
 
تجاوز به حریم و فضای خصوصی
 روش تشخیص

 این نوع دعوا را به‌ راحتی می‌توان تشخیص داد و اغلب قبل از اینکه رخ بدهد، این فریاد را می‌شنویم: «از اتاق من برو بیرون!» هر چه فرزندانتان بزرگتر می‌شوند به فضای خصوصی بیشتری نیاز پیدا می‌کنند. بچه‌های کوچکتر ممکن است نتوانند این موضوع را به‌ خوبی درک کنند و به فضای خصوصی آن‌ها تجاوز کنند.

 
 دعوا بر سر حد و مرز فضای شخصیوقتی دیوارها بلند باشند همسایه‌ها با هم خوب می‌شوند.

 دعوا بر سر محدوده مالکیت در خانواده همان‌قدر می‌تواند سبب بروز مشکل شود که بین کشورهای مختلف مشکل ایجاد می‌کند. در خانه‌ یکی از آشنایانم، دو پسر آن‌ها یک اتاق مشترک دارند. آن‌ها با استفاده از نوار باریکی که به زمین سنجاق شده است، اتاق را از وسط به دو نیم تقسیم کرده‌اند. این دو برادر با حساسیت کامل از محدوده‌های شخصی خود، مانند دو کشور رقیب، مراقبت می‌کنند. این راه‌ حل تا حدودی افراطی است، اما وقتی حد و مرز روشن و مشخص باشد، احترام گذاشتن به فضا و محدوده خصوصی دیگران، از حمله کردن به آن، آسان‌تر می‌شود.

 
 
قبول کنید که باید به فضای خصوصی دیگران احترام گذاشت.

 قبل از وارد شدن به اتاق فرزندانتان در بزنید و بدین ترتیب نشان بدهید که خودتان نیز برای فضای خصوصی آن‌ها احترام قائلید و به فرزندانتان بیاموزید که آن‌ها نیز همین کار را بکنند. نوجوانان، به‌ ویژه به فضای خصوصی خود اهمیت می‌دهند، اما برای بچه‌های کوچکتر اغلب مفهوم فضای خصوصی هنوز شکل نگرفته است. این حق نوجوانان است که مطمئن باشند کسی به وسایلشان دست نخواهد زد و تا جایی که معقول باشد نیز، کسی بدون اجازه وارد فضای آن‌ها نخواهد شد.

 
 
آیا وقتی بزرگتر شدند تمام خواهد شد؟

شاید بله، شاید هم نه. نوئل ولیام گالاگر که دو برادر خواننده معروف و محبوب با دارایی چندین میلیاردی هستند، به دلیل دعواهایی که در حضور دیگران می‌کنند بدنام شده‌اند. برادر بزرگتر، نوئل چون تحمل آن را نداشت که با برادر کوچکترش یک اتاق مشترک داشته باشد، از شرکت در تور بین المللی اجرای موسیقی گروهشان سر باز زد!

 
 
پس چه می‌توانید بکنید؟

 سعی کنید قبول کنید که دعوا تا حدی اجتناب‌ ناپذیر و در واقع، حتى نشانه یک رابطه سالم است. هرگز نمی‌توانید به‌ طور کامل مانع بروز دعوا شوید. بدون شک می‌توانید مثال‌های بی‌شمار دیگری از تجربه‌های شخصی خود در مورد دعوای بین هم شیرها را به آنچه در این مقاله آمده است اضافه کنید. برای بروز دعوا بین هم شیرها دلایل جدی‌تر و مزمن‌تری نیز می‌تواند وجود داشته باشد. برخی از این دلایل عبارت‌اند از: حسادت، رقابت، رقابت افراطی و فرق گذاشتن والدين.