در این بخش میخواهم به کمک اعتیاد، فرق بین خشنودی و لذت را توضیح دهم. پدر و مادرهایی که فرق این دو را میفهمند بیشتر احتمال دارد به فرزند موادی یا معتادشان کمک کنند. وقتی داروی اعتیاد آور وارد مغز شخص لذت جو میشود، لذت شدید و معتبری در او ایجاد میکند.
تنها تجربه ی انسانی که تا حدودی این قدر لذت بخش است، لذت جنسی است که بین دو نفر که سخت مفتون یکدیگرند و به یکدیگر کشش جنسی دارند، رخ میدهد. اما لذت جنسی تا حد زیادی، به تازگی جذابیت طرفین برای یکدیگر و انگیزه ی جنسی آنان بستگی دارد. این لذت پس از چند سال به ندرت به اندازه و اعتبار لذت مواد برای معتادان خواهد بود.
داروی اعتیاد آور، نمیتواند همچون لذت بادوام تر ولی خفیف تر یک رابطه ی رضایت بخش، خشنودی به دنبال داشته باشد؛ چه این رابطه با تماس جنسی همراه باشد چه نباشد. اگر چه روابط فراز و نشیب هایی دارد ولی زندگی زناشویی رضایت بخش یا رابطه ی رضایت بخش والد کودک میتواند یک عمر لذت و خشنودی در پی داشته باشد.
اما چنین روابطی وقتی خشنود کنندهاند که توازن قدرت در آنها برقرار باشد. چیزی که تا این جا توضیح دادم این است که اگر پدر و مادرها میخواهند با فرزند نوجوان خود کنار بیایند باید تا حد زیادی از قدرت خود چشم پوشی کنند؛ قدرتی که اکثر پدر و مادرها آن را برای موفقیت رابطه ضروری میدانند. نکته ی تناقض آمیز این است که هر چه والدین کنترل مستقیم را بیشتر رها کنند، کنترل غیر مستقیم که مرهون تقویت و شادمانه شدن رابطه ی آنها با فرزند نوجوانشان است، بیشتر میشود.
برای مثال، استار با غذا نخوردن، در روابطش با پدر و مادر خود قدرت زیادی به دست آورده است. همچنین با بیهوده کردن تلاش والدین خود جهت خوراندن غذا به او، ابتکار عمل را در دست گرفته است. قصد کم خوری عصبی استار در گرو این بود که قدری از قدرت چشم پوشی کند. اما تا وقتی پدر و مادرش در عین عشق ورزیدن به او، از قدرت چشم نمیپوشیدند، این امر محال بود. اگر بتوانید این کار را انجام دهید، فرزند نوجوانتان احساس خواهد کرد عشق شما بیشتر شده است و بیشتر خشنود میشود؛ چیزی که نوجوانان برای دوری از لذت اعتیاد به آن نیاز دارند.
من به تمام پدر و مادرهایی که مخاطب من هستنند، چنین درسی داده ام. اما پدر و مادرهایی همچون إد و سرا به سختی این درس را یاد میگیرند، چون از بدو تولد فرزندشان، او را جور دیگری بار آورده اند. اگر فرزندتان داروی اعتیاد آور مصرف میکند، فقط با آموختن چنین درسی است که میتوانید او را از مصرف مواد و داروهای اعتیاد آور منصرف کنید. اینکه فرزند نوجوانتان متوجه عشق شما به عنوان پدر و مادر شود، محکم ترین حربه شما در یک رابطه ی غیر رضایت بخش است. منظور من این نیست که از قدرت او به طور کامل چشم پوشی کنید، بلکه منظورم این است که توزیع قدرت بین خود و فرزندتان را متعادل کنید.
ماهیت اعتیاد این است که وقتی شخص به دارویی مثل الكل، کوکائین، متدرین یا هرویین معتاد میشود، خشنودی را فدای لذت قابل پیش بینی تر و حتی مطمئن تر میکند. به این دلیل گفتم مطمئن تر که آنچه یک دارو را اعتیاد آور میکند، این است که میتواند یک راست روی مراکز لذت مغز تأثیر بگذارد.
برای مثال، مصرف دارو میتواند احساسات خوب تداعی کننده عشق، قدرت و آزادی را که اجزای ذاتی یک رابطه خوب هستند، غیر ضروری کند. معتادی که تحت تأثير الكل، هروئین، کوکائین یا متدرین است پدر و مادر یا نوجوان رابطه خود با فرزند یا والدین را فدای لذت آن دارو خواهد کرد. اعتیاد به داروهای یاد شده کاری میکند که هیچ تجربه انسانی دیگری نمیتواند بکند و آن، نابود کردن رابطه ی والد و فرزند است.
لذت، بر خلاف خشنودی که باید تقویت شود و پرورش یابد، با مصرف دارو ایجاد میشود و هر چه شخص، داروی بیشتری مصرف کند، لذت بیشتری حس خواهد کرد. معتادان وقتی دچار اوردز میشوند و میمیرند که میخواهند به لذتی ورای تصور برسند. تنها تصویر مهم در دنیای کیفی معتاد، لذت حاصل از دارو و مواد است. بقیه ی تصاویر تحت الشعاع این تصویرند. اگر معالجهای برای اعتیاد باشد که به نظر من برای اکثر مواد هست، آن معالجه در گرو این است که معتاد را وادار کنیم حداقل یک آدم را در دنیای کیفی خودش، در مقامی مهم تر از داروی مصرفی، قرار بدهد. در مورد نوجوانانی که دارو و مواد مصرف میکنند، تصویر خودشان و حداقل یکی از والدین که رابطه ی لذتبخشی با او دارند، بیشترین شانس غلبه بر تصویر دارو را دارد.
اگر فرزند نوجوان یا در آستانه ی نوجوانی دارید، باید خودتان را آماده کنید که شاید یک نفر به او دارو که معمولا ابتدا الكل است تعارف کند و به او بگوید که این فرصت بزرگ را از دست ندهد. این قاصد معمولا به فرزند نوجوانتان خواهد گفت که او معتاد نمیشود و هر وقت بخواهد میتواند این عمل را کنار بگذارد. او به فرزند نوجوانتان خواهد گفت که نگران نباشد و اگر دارو را به اندازه مصرف کند، مشکلی پیش نخواهد آمد. همچنین به فرزند نوجوان شما خواهد گفت که اگر میخواهد لذت هروئین را بچشد باید صبور باشد و آن را امتحان کند. او خواهد گفت اولش کمی درد خواهد کشید ولی به تدریج از مصرف هروئین لذت خواهد برد و درد اولیه رفع میشود. هر نوجوانی که درد اولیه هروئین را پشت سر بگذارد، معتاد خواهد شد.
هیچ روش مطمئنی وجود ندارد که از پیش تعیین کند چه کسی معتاد خواهد شد. اما هر چه رابطه ی نوجوان با پدر و مادرش بهتر باشد، احتمال معتاد شدن او کمتر میشود. کنار آمدن با نوجوان و رابطه با او، یعنی اینکه نوجوان بتواند انتخاب هایش را به راحتی با شما در میان بگذارد؛ از جمله اینکه به شما بگوید مصرف دارو و مواد یا ارتباط جنسی را برگزیده است. گفتگوی جان پدرش کن در مورد مسائل عشقی اش مانعی جدی بر سر راه معتاد شدن جان بود. اگر فرزند نوجوانتان با شما آزادانه حرف بزند و اطمینان پیدا کند او را نقد و کنترل نخواهید کرد، به توصیه های شما گوش خواهد داد و احتمال معتاد شدن او کمتر میشود.
نظریه انتخاب که اساس آن را عدم کنترل بیرونی و پدر و مادری کردن بر اساس ارتباط کامل تشکیل میدهد، بیش از هر چیز دیگری به فرزندتان کمک خواهد کرد معتاد نشود. سه وضعیت زیر میتواند مانع از این شود که درباره داروها و مواد به راحتی با فرزند نوجوانتان صحبت کنید: ۱) آدم کاملا پرهیزکاری باشید، ۲) خودتان مصرف کننده همان مواد باشید یا ۳) اساسأ معتاد باشید. اگر آنقدر خوش شانس باشید که به جز کافئین و نیکوتین، اعتیاد دیگری نداشته باشید، عدم اعتیاد و خود شما، گویای همه چیز است. به عبارت دیگر، نیازی نیست پاکدامنی خود را بر زبان آورید.
هرگز نگویید«چون من این کار را نمیکنم، نمیتوانم تحمل کنم این کار را بکنی.» تا این جا باید متوجه عادات مضری که ارتباط شما با فرزند نوجوانتان را قطع میکنند شده باشید و فهمیده باشید که انتقاد مضرترین عادت است. اگر فرزندتان خواست درباره ی داروها و مواد مخدر با شما حرف بزند، تا حد امکان به حرف فرزندتان گوش بدهید. یادتان باشد بین شما و فرزندتان آن قدر کنترل بیرونی وجود داشته که حتی اگر او را کنترل نکنید هم حرف های شما را کنترل فرض کند. نیکوتین پرمصرف ترین داروی اعتیاد آور است.
نیکوتین میتواند موجب مرگ نوجوان شود، ولی این نوع مرگ معمولا در آینده ی دور رخ میدهد. تنها به خاطر سیگار کشیدن، با کنترل بیرونی شدید، رابطه ی خود با فرزند نوجوانتان را به خطر نیندازید؛ مگر آنکه در خانواده شما هیچ کس سیگاری نباشد. البته این یک مسئله دو طرفه است، اگر با فرزند نوجوانتان رابطه خوبی داشته باشید، این احتمال هست که سیگار کشیدن را در زمانی که سالم است، ترک کند. اما اگر رابطه خوبی نداشته باشید، ممکن است داروهای دیگر را امتحان کند یا به کارهای خودمخرب دیگر رو بیاورد.
اگر خودتان سیگار میکشید، احتمالا به سیگار اعتیاد دارید. با فرزند نوجوانتان صادقانه درباره اعتيادتان صحبت کنید و به او بگویید دوست دارید سیگار را ترک کنید. از او بخواهید مراقبتان باشد و در ترک سیگار به شما کمک کند. نظریه انتخاب را تا حدودی برای فرزندتان توضیح دهید تا بفهمد به او اهمیت میدهید. اینکه به شما کمک کند سیگار را ترک کنید، بیش از هر کار دیگری بر او تأثير خواهد گذاشت. بهبود رابطه ی شما با فرزند نوجوانتان به نفع هر دو نفرتان است و به او کمک میکند از داروهای اعتیادآور حذر کند. وقتی در برنامه های ترک سیگار شرکت میکنید، او را با خود ببرید. اینکه در این جلسات به شما کمک کند، به دیگران هم کمک خواهد کرد.
ما انسانها در دنیای واقعی زندگی میکنیم. هر روز در تلویزیون به طور مستقیم و غیر مستقیم، روابط نامشروع و غلط را میبینیم. تنها چیزی که برای مصون نگه داشتن فرزندتان دارید، رابطهتان است. هرگز رابطه را دست کم نگیرید. اگر پدر و مادر جایگاه مستحکمی در دنیای کیفی نوجوان نداشته باشند، در این زندگی پر مخاطره بی دفاع میماند. اگر به طور تفریحی کوکائین یا هروئین مصرف میکنید و فرزند نوجوان شما در جریان نیست، قضیه را با او در میان نگذارید. زندگی او به اندازه کافی سخت هست، پس کاری نکنید تا با مشکل شما نیز درگیر شود. اما اگر از قضیه باخبر است، با او رو راست باشید و بگویید برای کوکائین یا هروئین از چه چیزهایی (به ویژه از پول) گذشته اید. چه مصرف کننده تفننی باشید و چه معتاد، به او بگویید که دارو بیش از دختر و پسرتان و شاید بیش از همسرتان یا هر کس دیگری برای شما اهمیت دارد، اگر نگویید هم فرزند نوجوانتان دیر یا زود میفهمد که دارو و مواد برای شما مهم تر از او است. مصرف دارو توسط شما لطمه ی بزرگی به رابطه تان میزند؛ شما بدترین الگو برای او هستید. توصیه ی من این است که درمان شوید یا قید فرزند و زندگی زناشویی خود را بزنید. شما به عنوان پدر یا مادر، الگوی فرزندتان هستید. هر چه به آن شخصیتی که دوست دارید فرزندتان مثل او باشد، نزدیک تر باشید بهتر است. اما اگر الگویی هستید که مثل رونالد، رابطه برقرار کردن با او سخت است، از فرزندتان توقع کمک نداشته باشید. در ضمن اگر خیلی به فرزندتان فشار بیاورید که مثل شما باشد، فکر نمیکنم مثل شما شود. در مورد داروها، آزادی عمل چندانی ندارید ولی سعی کنید مسائل را با فرزندتان در میان بگذارید و وابستگی خود به داروها را کم کنید. اگر به داروی مصرفی بسیار وابسته اید، از فرزندتان راهنمایی بخواهید. به این ترتیب احساس اقتدار خواهد کرد و اگر پیشنهاد خوبی کرد به آن عمل کنید. اما اگر قصد ندارید به پیشنهاد فرزندتان عمل کنید، از او راهنمایی نخواهید.
یادتان باشد همان طور که در این بخش گفتم، هم بچه ها به شما نیاز دارند و هم شما به بچه ها. با کنترل بیرونی بجای صداقت و روراستی، رابطه تان با آنها را خراب نکنید.