دوران نوجوانی چگونه است؟| گهوارک

دوران نوجوانی چگونه است؟| گهوارک

0 دیدگاه 12 دی 1400 چاپ خبر بازدید: 795
اغلب تئوری های مربوط به تنش ها و فشارهای روانی دوران نوجوانی به غلط به عواملی چون تغییرات جسمانی، بلوغ جنسی، خواسته های جدید اجتماعی، کشمکش های ناشی از ورود دوران کودکی به نوجوانی و امثال آن نسبت داده شده است.

 ورود از دوران کودکی به دوران نوجوانی:

دوران نوجوانی

اغلب تئوری های مربوط به تنش ها و فشارهای روانی دوران نوجوانی به غلط به عواملی چون تغییرات جسمانی، بلوغ جنسی، خواسته های جدید اجتماعی، کشمکش های ناشی از ورود دوران کودکی به نوجوانی و امثال آن نسبت داده شده است.

دشواری این دوران برای والدین و فرزندان بیشتر به این خاطر است که نوجوانان آن قدر مستقل و غیر وابسته می شوند که با ابزاری چون پاداش و تنبیه دیگر کنترل شدنی نیستند. از آنجایی که اکثر والدین شدیدا روی پاداش و تنبیه تکیه می کنند، نوجوانان در واکنش به این اعمال به رفتارهایی چون تکروی، مقاومت، نافرمانی و خشونت روی می آورند.

والدین ممکن است بر این باور باشند که نافرمانی و مجادله طلبی نوجوانان ناشی از این مرحله از رشد آنان است. در صورتی که من با این عقیده مخالفم و فکر می کنم علت آن این باشد که نوجوانان توانایی بیشتری برای مقاومت و نافرمانی پیدا می کنند چون نیاز کمتری به والدین خود دارند و در برابر پاداش های آنان دیگر تحت نفوذ قرار نمی گیرند. از سوی دیگر، نوجوانان از تهدیدهای پدر و مادر خود مصونیت پیدا می کنند، چون مجازات های آنان دیگر کارآیی قابل ملاحظه ای نخواهد داشت.

یک نوجوان در شرایط عادی به رفتار مورد نظر خود ادامه می دهد، چون توانایی و منابع کافی برای تأمین نیازهای خود را در اختیار دارد و از اعمال قدرت والدینش نمی هراسد. بنابراین نوجوانان در واقع علیه پدر و مادرشان قیام نمی کنند، بلکه علیه اقتدار و حاکمیت آنان شورش می کنند.

چنانچه والدین از همان دوران نوزادی به جای استفاده از اقتدار و حاکمیت از روش های غیر اقتداری برای نفوذ در فرزند خود استفاده کنند، فرزند آنان در آستانه نوجوانی بهانه ای برای طغیان کردن نخواهد داشت. به این ترتیب، استفاده از قدرت و حاکمیت برای ایجاد تغییر در رفتار فرزندان هم از نظر کارایی محدود است، و هم زودتر از آنکه والدين فکر می کنند دوران اقتدار و حاکمیتشان به سر خواهد آمد.

تربیت کودک از طریق اعمال قدرت و استبداد، مستلزم ایجاد شرایط سخت گیرانه استفاده از پاداش و تنبیه در دوران تربیت فرزندان محدودیت جدی دیگری را هم دربر دارد، زیرا مستلزم ایجاد شرایط کنترلی شدیدی می باشد.

روانشناسانی که فرایند یادگیری را از طریق تربیت کردن آزمایشگاهی حیوانات مورد مطالعه قرار می دهند، ناگزیرند برای رسیدن به اهدافشان مقررات شدید و سخت گیرانه ای را اعمال کنند. اعمال چنین مقرراتی هنگام به کارگیری روش پاداش و تنبیه در تربیت فرزندان کار بسیار مشکلی است و اکثر والدین این مقررات را که در زیر شرح داده می شود، کم و بیش نقض می کنند.

1. موجود تربیت شونده باید انگیزش بالایی داشته باشد، یعنی نیاز داشته باشد که برای دریافت پاداش تلاش کند. مثلا موش ها را اینکه مسیر تعیین شده را تا رسیدن به غذا پیدا کنند، باید خیلی گرسنه باشند. والدین اغلب پاداشی را به فرزند خود وعده می دهند که زیاد مورد نیاز او نیست (مثلا به او وعده می دهند اگر به موقع آماده خوابیدن شود، برایش قصه میگویند)؛ وعده ای که ممکن است خیلی خریدار آن نباشد.

٢. اگر تنبیه خیلی شدید باشد، موجود تربیت شونده ممکن است کلا منصرف شود. هنگامی که برای تنبیه کردن موش ها در صورت رفتن در مسیر نادرست به آنها شوک شدید وارد شود، برای یافتن مسیر درست دیگر تلاش نمی کنند. کودک هم اگر هنگام آموختن به خاطر یک اشتباه شديد تنبیه شود، احتمال دارد از تلاش برای یاد گرفتن ناامید شود.

٣. برای اینکه پاداش مؤثر واقع شود، باید بلافاصله پس از انجام کار درست آن پاداش داده شود. هنگام آموزش دادن موش ها در جهت اینکه برای دریافت غذا اهرم خاصی را فشار دهند، اگر مدت زمان میان فشار دادن اهرم تا تأمین شدن غذا زیاد باشد، موش ها یاد نمی گیرند کدام اهرم را باید فشار دهند.

به کودک هم اگر وعده دهیم در صورتی که تکالیفش را امروز انجام دهد چند هفته دیگر او را به شهر بازی خواهیم برد، طولانی بودن موعد دریافت پاداش ممکن است انگیزه کافی برای اینکه کار مورد نظر را همین حالا انجام دهد، در او ایجاد نکند.

4. پاداش دادن به خاطر رفتار مطلوب یا تنبیه کردن به سبب کار نامطلوب بایستی با ثبات و یکنواختی انجام شود. مثلا اگر هنگامی که مهمان ندارید به گربه خود موقع ناهار خوردن غذا می دهید، اما اگر مهمان داشته باشید او را به خاطر درخواست غذا تنبیه کنید، گربه شما گیج و درمانده می شود، مگر تفاوت این دو موقعیت را به او آموزش داده باشید.

پدر و مادرها در کاربرد پاداش و تنبیه دچار عدم یکنواختی می شوند، مثلا بعضی روزها مادر به فرزندش اجازه می دهد عصرانه بخورد، ولی روز دیگر که برای شام غذای مخصوصی پخته و مایل است فرزندش حتما از آن بخورد، این اجازه را به او نمی دهد.

۵. در مواردی که رفتاری دشوار و پیچیده مورد نظر باشد، روش پاداش و تنبیه ممکن است کارآیی نداشته باشد، مگر اینکه از روش های مشکل و وقت گیری استفاده شود. درست است که روانپزشکان موفق شده اند به مرغ ها بازی پینگ پنگ و یا به کبوترها هدایت موشک را بیاموزند، اما چنین کارهایی مستلزم استفاده از روش های دشوار و وقت گیر آن هم تحت شرایط بسیار محدود و کنترل شده می باشد.

خوانندگانی که دارای حیوانات خانگی بوده اند، به خوبی می دانند که تربیت کردن یک سگ برای اینکه در محل مشخص شده ای بماند، موقع بارندگی پتویش را به داخل خانه بیاورد و یا غذایش را با سگ های دیگر شریک شود، تا چه اندازه ای دشوار است، ولی همین افراد مطلوب بودن استفاده از روش پاداش و تنبیه را در مورد همین نوع تربیت کردن فرزندشان هرگز مورد سؤال قرار نمی دهند.

پاداش و تنبیه ممكن است برای اینکه کودک را از دست زدن به بعضی وسایل خانه باز دارد یا او را وادار کند برای درخواست برداشتن چیزی عبارت خواهش می کنم را ادا کند، مؤثر باشد، اما استفاده از این روش برای اینکه کودک درست درس بخواند، راستگو باشد، با سایر کودکان مهربان باشد و یا در کارهای خانه کمک کند، کارآیی زیادی ندارد. چنین رفتارهای پیچیده ای به فرزندان آموخته نمی شود، بلکه آنان با توجه به تجربه و تحت شرایط و عوامل خاصی آن را فرا می گیرند.

من تنها به چند نمونه از محدودیت های استفاده از روش پاداش و تنبیه اشاره کرده ام، ولی روانشناسان حتما نمونه های بیشتری را می توانند ارائه کنند. آموختن رفتارهای پیچیده به حیوانات و کودکان با روش پاداش و تنبیه نه تنها یک کار تخصصی است و نیاز به آگاهی فراوان و صرف وقت بسیار دارد، بلکه واقعیت مهم تر این است که : روش مورد استفاده توسط تربیت کنندگان ماهر و روانشناسان مجرب الگوی خوبی برای اینکه پدران و مادران رفتار فرزندشان را تنظیم و کنترل کنند، نمی باشد.